تجلی قرآن در قیام امام حسین (2)
قرآن کریم بر علم و عقل ،تاکید می نماید تا غفلت و جهل از جامعه انسانی رخ برباید و حسین (ع) اعلام می دارد غفلت و بیتوجهی ،بدترین بیماری است که دامنگیر انسان و جامعه انسانی میشود
امام حسین علیه السلام با قیام خود در کربلا نماد ایثار، حماسه و عشق و حقیقت خواهی است. حق در هیچ تاریخ و جغرافیایی این همه زیبا و شکوهمند و زلال چهره ننموده بود. او پرچمدار قرآن در همه هنگامه های طوفان خیز و مصباح هدایت در ازدحام تاریکی ها و ره گم کردنهاست. در زیارت آن حضرت می خوانیم:
«اشهد انک التالی لکتاب الله.»
«من شهادت می دهم که تو ای امام حسین! تلاوت کننده کتاب خداوند بودی.»
قرآن کریم بر علم و عقل تاکید می نماید تا غفلت و جهل از جامعه انسانی رخ برباید و حسین (ع) اعلام می دارد غفلت و بیتوجهی، بدترین بیماری است که دامنگیر انسان و جامعه انسانی میشود و زمینه ساز انواع انحرافات فکری و رفتاری به شمار میرود.
غفلت ریشه تمام نابسامانیهای فردی و اجتماعی معرفی شده است. زیرا انسانِ غافل در حال بیتفاوتی کامل، به چیزی جز ظاهر زندگی مادی نمیاندیشد. قرآن کریم غفلت را عامل اصلی تباهی و سقوط دانسته میفرماید: «به یقین، گروه بسیاری از جن و انس را برای دوزخ آفریدیم آنها دلهایی [عقلها] دارند که با آن (اندیشه نمیکنند) نمیفهمند و چشمانی که با آن نمیبینند و گوشهایی که با آن نمیشنوند؛ آنها همچون چهارپایاناند بلکه گمراهتر! اینان همان غافلاناند.» ( اعراف – 179)
جامعه غفلت زده، نیاز به معرفت بخشی و بیدارسازی دارد و پیمودن مسیر حق و سعادت جز در سایه شناخت و درک حقایق میسر نیست. امام حسین(ع)، با روشنای قرآن و کلام الهی مردم را به بیداری و بصیرت، و به سوی حیات طیبه فرا خواند. او قرآن را معجزۀ ماندگار و دلیل روشن و آشکار الهی خواند و می فرمود: دلیل روشن و آشکار از پروردگارتان آمده است." (سوره انعام آیه 157)
مهر و قهر امام حسین علیه السلام به قرآن باز می گشت و رایحه پاک و معطر قرآن از همه کارهای ایشان پدیدار بود. اخلاق و رفتار آن بزرگوار، تجسم و ترسیم آیه های پربرکت قرآن بود و با رفتار بزرگوارانه خود، معارف قرآن را زنده می کرد و در جامعه رواج می داد . ایشان مهم ترین عامل رشد و تأمین امنیت و رفاه یک جامعه را ، در نقش حاکم و زمامداران آن تلقی می کرد و می فرمود نخستین شرط حاکم اسلامی، ایمان و عمل کردن به قوانین الهی است. چنانکه خداوند فرموده است:
«ما این کتاب را به حق، بر تو نازل کردیم تا میان مردم به موجب آن چه خدا به تو آموخته، داوری کنی و زنهار! جانبدار خیانت کاران مباش.»( نساء- 105)
مردمی بودن حاکم و اطاعت مردم به ویژه کارگزاران حکومت اسلامی از فرمان های خداوند، شرط دیگری است که قرآن در آیات متعدد بدان اشاره نموده و از حکومت هایی که در آنها غیر خدا اطاعت می شود، به شدت نکوهش شده است؛ حاکم اسلامی چون در راس قله حاکمیت قرار دارد ، اگر فاسد شد، فساد او میریزد و همهی فضا را پر میکند؛ همچنان که اگر صالح شد، صلاح او میریزد و همهی دامنه را فرا میگیرد .امام حسین علیه السلام ، بارها اعلام نمود که یزید و حکومت او هیچ یک از شرایط حکومت و رهبری اسلام را ندارد. او حتّی ظواهر اسلام را هم رعایت نمیکند. شُرب خَمر و کارهای خلاف میکند. آشکارا شعر برخلاف قرآن و بر رّد دین میگوید . او عامل به اسلام، علاقهمند و دلسوز به اسلام نیست؛ اینک ، این مردم، مجبور به اطاعت از شیطان شده اند و اطاعت خدا را ترک کرده، فساد را در زمین آشکار ، و حرام خدا را حلال و حلال او را حرام کرده اند.
امام حسین با الهام از قرآن کریم ، هدایتگر مردم به سوی ایمان و تقواست. او از همان آغاز حرکت به سوی کربلا ، تنها در اندیشه هدایت مردم و نجات آنها بوده است ، از همین رو ، نهضت عظیم او ، مردمی ترین حادثه تاریخ اسلام است. پیوند و گره خوردگی عاطفی مردم ، به آن ارزش و جاودانگی بخشید. امام در همه لحظات زندگی ، به ویژه در پیکار قهرمانانه اش با ستمگران اموی و شهادت عاشقانه خویش، معیار شناخت حق و باطل گردید.
هنگامی که حسین (ع ) آماده پیکار با یزید شد، برادرش محمد بن حنفیه نزد او آمد ، او را تکریم کرد و گرامی داشت و خواست که حضرت را از رفتن باز دارد. امام فرمود: ای برادر، سوگند به خدای که اگر در دنیا هیچ پناه و منزلی نیابم، با یزیدبن معاویه بیعت نخواهم کرد. سپس وصیت نامه ای نوشت و در آن صراحت و شفاف سازی در هدف، مقصد و راه را باز گو کرد. امام حسین(ع) در پایان وصیتنامهاى که قبل از حرکت به کربلا نوشت، به این آیه استناد کرد که می فرماید: «و ما توفیقى الا باللّه علیه توکّلت و الیه اُنیب»(هود/ 88) «توفیق من جز به (اراده) خداوند نیست که بر او توکل کردهام و به او روى آوردهام.»
بدینگونه ، امام این حقیقت را در اذهان ماندگار ساخت که هر شخصی مکلف به انجام وظیفه است و ضامن نتیجه نیست؛ باید که برای استقرار عدل و صلح حرکت کرد و در این مسیر به خالق هستی و تعیین کننده امورو مقدرات توکل نمود. انسانهای متوکل با همه وجود مقدرات الهی را میپذیرند؛ چرا که خداوند به غیر از خیر و زیبایی مقدر نمیکند.