تجلی قرآن در قیام امام حسین (2)
(last modified Thu, 13 Sep 2018 12:13:54 GMT )
سنبله 22, 1397 16:43 Asia/Kabul
  • تجلی قرآن در قیام امام حسین (2)

قرآن کریم بر علم و عقل ،تاکید می نماید تا غفلت و جهل از جامعه انسانی رخ برباید و حسین (ع) اعلام می دارد غفلت و بی‌توجهی ،بدترین بیماری است که دامن‌گیر انسان و جامعه انسانی می‌شود

امام حسین علیه السلام با قیام خود در کربلا نماد ایثار، حماسه و عشق و حقیقت خواهی است. حق در هیچ تاریخ و جغرافیایی این همه زیبا و شکوهمند و زلال چهره ننموده بود. او پرچمدار قرآن در همه هنگامه های طوفان خیز و مصباح هدایت در ازدحام تاریکی ها و ره گم کردنهاست. در زیارت آن حضرت می خوانیم:
«اشهد انک التالی لکتاب الله.»
«من شهادت می دهم که تو ای امام حسین! تلاوت کننده کتاب خداوند بودی.»

قرآن منسوب به دست خط امام حسین (علیه السلام) که در موزه آستان قدس رضوی نگهداری می‌شود.

قرآن کریم بر علم و عقل تاکید می نماید تا غفلت و جهل از جامعه انسانی رخ برباید و حسین (ع) اعلام می دارد غفلت و بی‌توجهی، بدترین بیماری است که دامن‌گیر انسان و جامعه انسانی می‌شود و زمینه ساز انواع انحرافات فکری و رفتاری به شمار می‌رود.

غفلت ریشه تمام  نابسامانی‌های فردی و اجتماعی معرفی شده است. زیرا انسانِ غافل در حال بی‌تفاوتی کامل، به چیزی جز ظاهر زندگی مادی نمی‌اندیشد. قرآن کریم غفلت را عامل اصلی تباهی و سقوط دانسته می‌فرماید: «به یقین، گروه بسیاری از جن و انس را برای دوزخ آفریدیم آنها دل‌هایی [عقلها] دارند که با آن (اندیشه نمی‌کنند) نمی‌‏فهمند و چشمانی که با آن نمی‌‏بینند و گوش‌هایی که با آن نمی‌‏شنوند؛ آنها همچون چهارپایان‌اند بلکه گمراهتر! اینان همان غافلان‌اند.» ( اعراف – 179)

جامعه‌ غفلت زده، نیاز به معرفت بخشی و بیدارسازی دارد و پیمودن مسیر حق و سعادت جز در سایه شناخت و درک حقایق  میسر نیست. امام حسین(ع)، با روشنای  قرآن و کلام الهی مردم را  به بیداری و بصیرت، و به سوی حیات طیبه فرا خواند. او قرآن را معجزۀ ماندگار و دلیل روشن و آشکار الهی خواند و می فرمود: دلیل روشن و آشکار از پروردگارتان آمده است." (سوره انعام آیه 157) 

 

مهر و قهر امام حسین علیه السلام به قرآن باز می گشت و رایحه پاک و معطر قرآن از همه کارهای ایشان پدیدار بود. اخلاق و رفتار آن بزرگوار، تجسم و ترسیم آیه های پربرکت قرآن بود و با رفتار بزرگوارانه خود، معارف قرآن را زنده می کرد و در جامعه رواج می داد . ایشان مهم ترین عامل رشد و تأمین امنیت و رفاه یک جامعه را ، در نقش حاکم و زمامداران آن تلقی می کرد و می فرمود نخستین شرط حاکم اسلامی، ایمان و عمل کردن به قوانین الهی است. چنانکه خداوند فرموده است:

«ما این کتاب را به حق، بر تو نازل کردیم تا میان مردم به موجب آن چه خدا به تو آموخته، داوری کنی و زنهار! جانبدار خیانت کاران مباش.»( نساء- 105)
 

مردمی بودن حاکم و اطاعت مردم  به ویژه کارگزاران حکومت اسلامی از فرمان های خداوند، شرط دیگری است که قرآن در آیات متعدد بدان اشاره نموده و از حکومت هایی که در آنها غیر خدا اطاعت می شود، به شدت نکوهش شده است؛ حاکم اسلامی چون در راس قله حاکمیت قرار دارد ، اگر فاسد شد، فساد او می‌ریزد و همه‌ی فضا را پر می‌کند؛ همچنان که اگر صالح شد، صلاح او می‌ریزد و همه‌ی دامنه را فرا می‌گیرد .امام حسین علیه السلام ، بارها اعلام نمود که یزید و حکومت او هیچ یک از شرایط حکومت و رهبری اسلام را ندارد. او حتّی ظواهر اسلام را هم رعایت نمی‌کند. شُرب خَمر و کارهای خلاف می‌کند. آشکارا  شعر برخلاف قرآن و بر رّد دین می‌گوید . او عامل به اسلام، علاقه‌مند و دلسوز به اسلام نیست؛ اینک ، این مردم، مجبور به اطاعت از شیطان شده اند و اطاعت خدا را ترک کرده، فساد را در زمین آشکار ، و حرام خدا را حلال و حلال او را حرام کرده اند.

 

امام حسین با الهام از قرآن کریم ، هدایتگر مردم به سوی ایمان و تقواست. او از همان آغاز حرکت  به سوی کربلا ، تنها در اندیشه  هدایت  مردم  و نجات آنها بوده است ، از همین رو ، نهضت عظیم او ، مردمی ترین حادثه تاریخ اسلام است. پیوند و گره خوردگی عاطفی مردم ، به آن  ارزش  و جاودانگی بخشید. امام  در همه لحظات زندگی ، به ویژه در پیکار قهرمانانه اش با ستمگران اموی و شهادت عاشقانه خویش، معیار شناخت حق و باطل گردید. 

هنگامی که  حسین (ع ) آماده پیکار با یزید شد، برادرش محمد بن حنفیه نزد او آمد ، او را تکریم کرد و گرامی داشت و خواست که حضرت را از رفتن باز دارد. امام فرمود: ای برادر، سوگند به خدای که اگر در دنیا هیچ پناه و منزلی نیابم، با یزیدبن معاویه بیعت نخواهم کرد. سپس وصیت نامه ای نوشت و در آن صراحت و شفاف سازی در هدف، مقصد و راه را باز گو کرد. امام حسین‏(ع) در پایان وصیت‏نامه‌‏اى که قبل از حرکت به کربلا نوشت، به این آیه استناد کرد که می فرماید: «و ما توفیقى الا باللّه علیه توکّلت و الیه اُنیب»(هود/ 88) «توفیق من جز به (اراده) خداوند نیست که بر او توکل کرده‌‏ام و به او روى آورده‌‏ام.»

 

بدینگونه ، امام این حقیقت را در اذهان ماندگار ساخت که هر شخصی مکلف به انجام وظیفه است و ضامن نتیجه نیست؛ باید که برای استقرار عدل و صلح حرکت کرد و در این مسیر به خالق هستی و تعیین کننده امورو مقدرات توکل نمود. انسان‌های متوکل با همه وجود مقدرات الهی را می‌پذیرند؛ چرا که خداوند به غیر از خیر و زیبایی مقدر نمی‌کند.

 

کلیدواژه