نسل کشی مسلمانان در میانمار
نحوه برخورد مجامع بین المللی و جوامع حقوق بشری در خصوص نسل کشی مسلمانان در میانمار

سکوت جوامع حقوق بشری نیز در خصوص فجایع ارتکابی علیه اقلیت مسلمان روهینگیا قابل توجه است. با اینکه اوج جنایات علیه مسلمانان روهینگیا از سال 2012م، شروع شد و در مقاطع زمانی مختلف شدت یافت، اما مدت های مدید، این فجایع در سکوت جوامع حقوق بشری سپری شد. متاسفانه، نه سازمان ملل متحد و نه جهانِ به ظاهر متمدن قرن بیست و یکم واکنشی علیه این فاجعه انسانی در برمه نداشت و صدای رسایی برای اعتراض به آن بلند نکرد. تمامی سازمان های بزرگ حقوق بشری در حالی که فیلمها و عکس های وحشتناک کشتار دسته جمعی مسلمانان توسط بودایی ها را می بینند؛ در سکوت به سر می برند. برخورد غیرمسئولانه و بی اثر سازمان ملل یادآور سکوت این سازمان در قتل عام مسلمانان بوسنی و هرزگوین است. با نگاهی به تاریخ معاصر آشکارا می بینیم که هرگاه مسلمان کشی راه افتاده است، نقش سازمان ملل در جلوگیری از جنایات از چند اظهار نظر عقیم و گاهی چند خط قطعنامه ی بی اثر تجاوز نکرده است. اما آیا اگر جنایاتی از زمره آنچه که در میانمار بر مسلمانان می گذرد در حق هر گروه مذهبی دیگری روی می داد شاهد همین رویه از سوی سازمان های بین المللی می بودیم؟! آیا اگر معتقدان به مذاهب دیگر نیز بدین نحو خاکستر می شدند؛ شاهد سکوت و بی تفاوتی غرب می بودیم؟!
جالب تر آنکه نه تنها محکومیتی از سوی مدافعان و جار و جنجال به پا کنندگان و مرثیه خوانان حقوق بشر در کار نبود بلکه به دولت میانمار جایزه نیز داده شد. به طوری که وزاری خارجه کشورهای عضو اتحادیه اروپا بعد از جلسه مشترک خود، روز دوشنبه 22 آوریل 2013م (دوم اردیبهشت 1392) اعلام کردند که در واکنش به «اجرای اصلاحات سیاسی در برمه»، تحریم های تجاری و اقتصادی علیه این کشور و مقام های ارشد آن را به طور کامل لغو می کنند!
البته در این میان برخی از گروه های حقوق بشری، مسلمانان، رهبران مذهبی و هنرمندان اعتراض های خود را اعلام داشتند. البته در این میان برخی از گروه های حقوق بشری، مسلمانان، رهبران مذهبی و هنرمندان اعتراض های خود را اعلام داشتند. به عنوان مثال درد و رنج ستم دیده ترین اقلیت جهان، پاپ را هم به دعا برای آنها فرا خواند. پاپ فرانسیس که در 8 فوریه 2017 م، در مورد بدرفتاری نیروهای امنیتی میانمار علیه اقلیت مسلمان روهینگیا سخنرانی می کرد، اقلیت روهینگیا را به عنوان افرادی خوب و صلح طلب معرفی کرد که چندین سال است در رنج و عذاب هستند. رهبر کاتولیک های جهان گفت: «من قصد دارم امروز به همراه شما، به شیوه ای ویژه برای خواهران و برادران روهینگیایی خود (در میانمار) دعا کنم. این افراد از میانمار بیرون رانده شده اند. آنها از یک مکان به مکان دیگری می روند، چرا که آنها را طرد می کنند و قبول نمی کنند. آنها مردم خوب و صلح طلبی هستند. آنها مسیحی نیستند، اما انسان های خوبی هستند. آنها برادران و خواهران ما هستند. اما از سال ها پیش، متحمل درد و سختی شده اند. (مسلمانان میانمار) فقط به علت موضوع ساده ای مانند پیروی از دین خود، شکنجه و کشته شدند. ما با یکدیگر برای خواهران و برادران روهینگیایی خود دعا می کنیم»

در این باره که سازمان های بین المللی در قبال نسل کشی و پاکسازی نژادی قومیت روهینگیا در میانمار با مسئولیت های قانونی مشخصی رو به رو هستند، جای بحث چندانی وجود ندارد. اما در این باره که اینگونه سازمان ها تا چه اندازه در عمل می توانند به مسئولیت های قانونی و انسانی شان اقدام نمایند اختلاف نظرهای جدی وجود دارد. مهمترین اینگونه سازمان های بین المللی، که انتظار اقدام عملی و بازدارنده از آنها وجود دارد، سازمان ملل متحد در رأس آنهاست و در مراحل بعدی سازمان های زیرمجموعه سازمان ملل متحد، نظیر شورای حقوق بشر و کمیساریای امور پناهندگان قرار می گیرند. در سطح منطقه ای می توان سازمان همکاری اسلامی را که 57 کشور اسلامی در آن عضویت دارند، مهم ترین سازمان منطقه ای دانست که در قبال سرنوشت مسلمانان روهینگیا مسئول است. اتحادیه کشورهای جنوب شرق آسیا که میانمار خود عضو آن است یکی دیگر از سازمان های منطقه ای است که انتظار از آن برای اقدام بازدارنده به سود مسلمانان روهینگیا زیاد است به ویژه آنکه دو کشور اصلی و مهم مسلمان در جنوب شرق آسیا اندونزی و مالزی عضو اصلی آن به حساب می آیند. با این حال واقعیت تلخ آن است که هیچ کدام از این سازمان های بین المللی و یا منطقه ای در توقف کشتار مسلمانان روهینگیا در میانمار و اخراج آنها به بنگلادش کار موثری انجام نداده اند. علت ها را می باید در واقعیت های متفاوت تری در نظر گرفت. واقعیت آن است که هیچ کدام از این سازمان ها در عمل در موقعیتی قرار ندارند که بتوانند به صورت مستقل موضع گیری نمایند. سیاست های آنها به شدت تحت تأثیر کشورهائی است که منابع مالی آنها را تأمین می کنند. سازمان ملل متحد بیش از آنکه تصور می شود وابسته به سیاست های آمریکا است و دبیرکل سازمان ملل متحد همواره در موضع گیری هایش مواظب است که رضایت آمریکا و سایر منابع قدرت حامی مالی خود را جلب نماید.
منتها از آنجا که دولت و ارتش میانمار حاضر به پذیرش هیچکدام از این درخواست های دبیرکل سازمان ملل متحد نیستند، در عمل اتفاق خاصی نیافتاده و خشونت ها علیه مسلمانان روهینگیا و سیل آوارگان ادامه پیدا کرده است به طوریکه گفته شده است بیش از نیم میلیون نفر از مسلمانان روهینگیا مجبور شده اند با قایق های ناامن به دریا بزنند و جان خود را نجات دهند که خیلی از آنها در دریا قبل از رسیدن به بنگلادش غرق شده اند. این در حالی است که سازمان ملل متحد خود قبول دارد که در میانمار پاکسازی قومی صورت گرفته و به صورت هدفمند قومیت روهینگیای مسلمان از روستاها و محل سکونتش در ایالت راخین (آراکان تاریخی) اخراج و سرزمینهای آباء و اجدای آنها تصرف شده است. پرسش این است که آیا سازمان ملل متحد پیش از محکومیت ظاهری پاکسازی قومی روهینگیاها مسئولیتی ندارد؟ واقعیت آن است که سازمان ملل متحد، مسئول اصلی حفاظت از صلح و ثبات جهانی است و هر کجا اقدامات دولت ها باعث به خطر افتادن صلح و ثبات شود، سازمان ملل می تواند حتی در سطح اعزام نیروی نظامی وارد عمل شود. در گذشته نمونه هائی از این دست وجود داشته است. وقتی بحران قومی در منطقه دارفور سودان در سال 2004م، پیش آمد، سازمان ملل متحد با اعزام نیرو اوضاع را تحت کنترل درآورد. پس چگونه است که در میانمار قادر نیست اقدام مشابهی انجام دهد. دلیل آن روشن است در دارفور یک طرف قضیه مسیحیان استقلال طلب و طرف دیگر دولت اسلامی سودان بود. قدرت های بزرگ از مسیحیان دارفور حمایت می کردند و با تصویب قطعنامه ای نیروهای نظامی در اختیار سازمان ملل قرار گرفت که در دارفور دخالت نظامی کند. در میانمار این وضعیت تا حدی برعکس است. روهینگیاها مسلمان هستند و دولت میانمار بودائی مذهب است. دولت های بزرگ صاحب حقِ وتو در شورای امنیت سازمان ملل متحد حاضر به تصویب دخالت نظامی در میانمار نیستند. چراکه با منافع آنها همخوانی ندارد. در دارفور منافع آنها ایجاب می کرد که دخالت نظامی از طرف سازمان ملل بشود.

جالب توجه است که غیر از مقامات ایران و ترکیه که تاکید کرده اند، موضوع روهینگیاها باید در سازمان ملل مطرح شود، هیچ کشور دیگری حتی جرأت طرح این موضوع را نداشته است. احتمالا کشورها امید ندارند که سازمان ملل متحد در عمل بتواند مصوبه ای را مد نظر قرار دهد که نوعی تهدید به دخالت نظامی را به حاکمان میانمار گوشزد کند تا چه برسد به دخالت جدی بازدارنده. علت آن است که تقریباً قدرت های بزرگ شرق و غرب منافع خاصی را در میانمار برای خود تعریف می کنند و اجازه نمی دهند که موضوع کشتار مسلمانان میانمار در سطحی مطرح شود که نیاز به دخالت موثر سازمان ملل متحد باشد. این در حالی است که یکی از مسئولیت های بنیادین سازمان ملل متحد، جلوگیری از نسل کشی و پاکسازی نژادی است. «پرفسور ویلیان بین من» William Beeman رئیس گروه مردم شناسائی دانشگاه «مینه سوتا» در آمریکا در مصاحبه ای به صراحت مسئولیت ذاتی سازمان ملل متحد را مطرح کرده است.
«... سازمان ملل متحد می تواند به عنوان یک نقطه اوج، کاری شبیه اعزام نیروهای نظامی انجام دهد همان کاری که در نهایت در دارفور سودان انجام داد. اما این کار نیاز به صدور قطعنامه از سوی سازمان ملل دارد. اما تاکنون هیچ کس برای تصویب چنین قطعنامه ای در سازمان ملل تلاش نکرده است. البته در مقابل چنین قطعنامه ای میانمار مقاومت زیادی از خود نشان خواهد داد...»
قطع نظر از بی عملی و انفعال سازمان های بین المللی نسبت به سرنوشت مسلمانان روهینگیای میانمار، سازمان های منطقه ای نظیر سازمان همکاری های اسلامی و اتحادیه جنوب شرق آسیا با انفعال مشابهی رو به رو هستند کم و بیش وضعیت مشابهی با سازمان ملل متحد و زیرمجموعه های آن نظیر شوای حقوق بشر و کمیساریای امور پناهندگان سازمان ملل در سازمان همکاری اسلامی نیز وجود دارد. این سازمان که 57 کشور مسلمان در آن عضویت دارند، تحت تأثیر کشورهائی قرار دارد که بیشترین امکانات مالی آن را تأمین می کنند و طبعاً در جهت گیری های آن تأثیر گذارند. عربستان سعودی یکی از این کشورها است که به دلایل خاص و منافعی که در میانمار دارد در عمل سازمان همکاری اسلامی را از انجام مسئولیت های ذاتی اش باز داشته است. این در حالی است که اگر واقعاً این سازمان به صورت جدی وارد عمل می شد و به صدور بیانیه اکتفا نمی کرد می توانست حداقل موضوع مسلمان میانمار را به سازمان ملل متحد کشانده و تدابیری برای کاهش مشکلات روهینگیاها اتخاذ کند.