بررسی مطبوعات چاپ کابل 25 حمل 1398
"از خالد تا الفتح" و "روند صلح و مسیر های انحرافی ای که طی شده است"، مهمترین عناوین سرمقاله روزنامه های امروز چاپ کابل است.
از خالد تا الفتح عنوان سرمقاله ی روزنامه ی ماندگار است که در آن چنین آمده است:
همزمان با اعلام عملیات خالد از سوی نیروهای امنیتی کشور، طالبان نیز عملیات بهاری خود را زیر نام «الفتح» اعلام کرد. اعلام این عملیات واکنشهای را برانگیخته است. در حالی که طالبان و امریکا در تلاش رسیدن به توافق صلح هستند، تأکید بر ادامۀ جنگ و خشونتورزی، تنها میتواند یک توجیه داشته باشد که طالبان میخواهد در میز مذاکره کم نیاورد.
فرماندهی نیروهای ناتو در افغانستان اعلام عملیات الفتح از سوی طالبان را دلیل جنگطلبی این گروه و حل مسألۀ افغانستان از راه نظامی و زور عنوان کرده است. فرماندهی ناتو گفته است که آمادۀ مقابله با اینگونه حملات است و در کنار نیروهای امنیتی افغانستان، وظیفۀ خود را در تأمین امنیت این کشور انجام میدهد. اما پرسش اصلی اینجاست که با وجود تلاشهای صلح، طالبان چرا همچنان بر طبل جنگ میکوبد و آن را یگانه راهحل قضیۀ افغانستان میداند؟
ماندگار می افزاید:
به نظر میرسد طالبان جنگ امسال را برای خود، جنگ سرنوشتساز تلقی میکنند. گزارشهایی که از جبهههای جنگ این گروه میرسد، حاکی از آن است که طالبان گفتوگوهای فعلی صلح را پیامد ایستادهگی نیروهای خود در جنگ افغانستان تعبیر کرده و به جنگجویانش اعلام کرده است که نیروهای خارجی در افغانستان شکست خورده اند. این گروه حالا تنها در پی حل قضیۀ افغانستان نیست، بلکه میکوشد با جنگ و تندروی، به زعم خود دوباره قدرت سیاسی را قبضه کند.
این خواست تا به حال به شکلهای مختلف از سوی این گروه ابراز شده و به نظر میرسد یکی از دلایل عدم پیشرفت گفتوگوهای صلح امریکا با این گروه نیز تأکید بر همین خواست باشد.
و نگاهی می اندازیم به روزنامه ی افغانستان ما که درسرمقاله ای تحت عنوان روند صلح و مسیر های انحرافی ای که طی شده است، چنین نوشته است:
دلیل این همه ناکامی و بدنامی در فرایند صلح افغانستان، تصمیم ها و مسیرهای انحرافی است که تاکنون در این پروسه درپیش گرفته شده است.
نخستین انحراف در زمان حکومت آقای کرزی به وجود آمد. او طالبان را برادران ناراضی خواند و همزمان شورای عالی صلح را تاسیس کرد تا شاید بتواند از این طریق برادرانش را راضی به صلح کند. اما دیدیم که نه تنها آنان به صلح راضی نشدند؛ بلکه هم چنان بر جنگ و تداوم خشونت اصرار ورزیدند و از مماشات و نرمشی که در برابر تروریست ها به وجود آمد، استفاده کردند و به احیای مجدد خویش و گسترش قلمرو جنگ پرداختند.
در پایان نویسنده می افزاید:
دومین انحراف بزرگ و نابخشودنی مداخله کشورهای دیگر در امور جنگ و صلح افغانستان است. قبول کنیم و یا نکنیم، باید بپذیریم که جنگ و صلح در دست ما نیست. جنگ و منازعه افغانستان بر مردم و دولت افغانستان سال ها است که تحمیل شده است و هم چنان اصرار بر آن نیز وجود دارد و هیچ نشانه ای مبنی بر این که این منازعه طولانی به صلح ختم گردد، دیده نمی شود. این سخن به معنای فرافکنی روند صلح نیست؛ بلکه برخاسته از واقعیت های عینی منطقه و کشور ما است. روشن ترین دلیل بر تداوم جنگ و منازعه فقط اعلان عملیات جنگی بهاری طالبان نیست؛ بلکه استمرار حمایت های بی دریغ همسایه جنوبی از گروه های تروریستی و سرگرم بودن این کشور در برنامه ریزی حملات انتحاری و تروریستی در خاک افغانستان است. نشانه واضح دیگر به فراموشی سپردن همه موازن حقوقی، اخلاقی و بین المللی از سوی ایالات متحده به عنوان رهبری کننده اصلی جبهه ضد تروریسم است. ایالات متحده متاسفانه علی رغم شعارهایی که می داد، یک شبه همه چیز را به باد فراموشی سپرد و با تحرکات اخیر خود حیات دوباره به طالبان بخشید و بدین ترتیب تداوم چرخه خشونت را بیمه کرد.