نگاه مقامات افغانی به اعتراضات در آمریکا؛
ناآرامی های آمریکا؛ بهار آمریکایی یا خزان سرمایهداری؟
کشته شدن یک سیاه پوست آمریکایی در اعتراضات گسترده مردم آمریکا علیه نژادپرستی در افغانستان واکنش بسیاری از سیاستمداران جهان را در پی داشته که در این میان، نخبگان افغانی نیز از این رویداد به نام "بهار آمریکایی" و یا "خزان سرمایهداری" یاد کرده و به اقدامات غیردمکراتیک دولت آمریکا علیه شهروندان خود اعتراض کردند.
به گزارش ایرنا، در حالی که اعتراضات ضد نژادپرستی در آمریکا وارد هفتمین روز خود می شود، اقدامات سرکوبگرانه و ضدانسانی پلیس آمریکا واکنشهای جهانی را در پی داشته و در افغانستان نیز شماری از چهرههای سیاسی به آن واکنش نشان داده اند.
در این میان، «عبدالطیف پدرام» رهبر حزب کنگره ملی افغانستان و از نامزدان انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته این کشور در این خصوص گفت: آنچه در این روزها در آمریکا میگذرد، بیانگر بحران ذاتی و دوره ای نظام سرمایهداری است.
بعد از حمله آمریکا و انگلیس (به عنوان متمرکزترین کانون شرارت سرمایهداری) به کشورهای خاورمیانه، آنها با ارتکاب به تجاوز، غارت و خونریزی در جهان به ویژه در این منطقه از جهان، نشان دادند که نظام ارزشی و سرمایه داری با یک بحران ذاتی در بعد اخلاقی و معنوی رو به رو است، به همین دلیل امروزه فروپاشی اخلاقی را در کشتار و شکنجه سیاهان آمریکایی در کشور مدعی دمکراسی را به خوبی تماشا میکنیم.
وی با اعلام اینکه، قتل یک مرد سیاهپوست به دست پلیس نژادپرست آمریکا که در خط کشتارهای قبلی سیاهان اتفاق افتاده است و موید بحران سرمایهداری در اوج خود است، گفت: بیکاری میلیونها تن آمریکایی و فقر فزاینده در نتیجه ویروس کرونا مزید بر علت شده و بحران را هر چه بیشتر تشدید کرده است.
پدارم با تاکید بر اینکه همبستگی سفیدپوستان با سیاهان بیانگر رنجهای مشترک و همبستگی انسانی میان لایههای مختلف اجتماعی است، اظهار داشت: "ما خود را در کنار این ستمدیدگان و مبارزان احساس و با آنها اعلام همبستگی مینماییم، چون به خوبی می دانیم که نظام سرمایهداری چیزی جز این نیست و هر قدر بخواهد نقاب انسانیت به چهره بکشد آنجا که خشونت سرمایه دهن باز می کند نقاب فرو میافتد و چهره کثیف سرمایهداری آفتابی میشود".
«احمدسعیدی» استاد دانشگاه و دیپلمات سابق وزارت خارجه افغانستان نیز گفت: "ما فکر می کردیم که آمریکا منبع و الگوی دمکراسی و آزادی است و از تعصبات قومی، زبانی و مذهبی در افغانستان گله داشتیم، اما امروزه حالا می بینیم که یک سیاه پوست با چه مشقت و بی حرمتی کشته می شود، در می یابیم که دمکراسی، مساوات، برابری و مبارزه با تبعیض و تعصب تنها در شعار است و بس".
وی در این خصوص تاکید کرد: "مردم آمریکا از خود همت نشان دادند و در مقابل بی عدالتی ایستاد شدند، هر ملتی باید در مقابل بی عدالتی ها ایستادگی کند و از خود همت نشان دهند".
«یعقوب یسنا» نویسنده افغانستان و دانشجوی دوره دکترا در دانشگاه یزد ایران هم می نویسد: اگر در افغانستان در باره «جورج فلوید» بنویسم، تعدادی می گویند که چرا برای اینهمه مشکل کشور نمینویسد و فقط برای جورج فلوید مینویسد؟ کسانیکه این سخن را میگویند هم درست می گویند، اما حرف این است که آرامی و ناآرامی کشور ما نیز در واقع به حاشیههای آرامی و ناآرامی آمریکا ارتباط دارد".
وی گفت: آمریکا مدعی است فقط خودش دمکراسی و حقوق بشر را به جهان صادر میکند و بیش از هر کشوری در جهت توسعه دمکراسی و حقوق بشر در جهان قدم بر می دارد، یعنی آمریکا برای پیاده کردن دو ارزش جهانشمول لیبرالیستی که دموکراسی و حقوق بشر است، میجنگد، اما امروزه به خوبی می بینیم که جورج فلوید یک مرد سیاهپوست زیر زانو یک پلیس سفیدپوست جان باخته است و این یعنی مرگ دمکراسی و حقوق بشر".
وی پلیس سفیدپوست را چهره نمادین و ناخودآگاه حکومت آمریکا و سرمایهداری معرفی کرد و گفت: "در این رفتار پلیس حاکمیتی سیاسی آمریکا با یک شهروند سیاهپوست، دو جنبه ناخودآگاه این حکومت آشکار میشود: جنبه نژادپرستی و جنبه سرمایهداری. جنبه نژادپرستی اینکه مرگ انسان سیاهپوست کم هزینه است. جنبه سرمایهداری اینکه سیاهپوستان از بخشهای اجتماعی فرودست آمریکا هستند؛ بازهم مرگ و زندگی شان از نظر پیامد اقتصادی کمهزینه است".
به اعتقاد یسنا، پلیس سفیدپوست آمریکا با پیشفرض نژادپرستانه و سرمایهداری این سیاهپوست را کشت. اگر جورج فلوید یک سفیدپوست می بود احتمال داشت پلیس آمریکا اینگونه بر گلویش زانو نمیزد تا او زیر زانویش بمیرد، زیرا پیشفرض پلیس پیامد مرگ او را پیشبینی میکرد.
این نویسنده افغانی تصریح کرد: "آمریکا دو خودآگاه دارد. خودآگاه نژادپرستانه و سرمایهپرستی بیرویه و خودآگاه حقوقبشر باور و دمکراسیباور. خودآگاه نژادپرستانه آمریکا پس از مبارزات لوترکینگ بهنوعی از نظر سیاسی و فرهنگی (در مناسبات روبنایی) پس زده شده است و به ناخودآگاه تبدیل شده است".
وی افزود: بنابراین اگرچه حکومت آمریکا حقوقبشر باوری و دموکراسیباوری را به عنوان خودآگاه خود معرفی می کند. اما دونالد ترامپ رئیس جمهوری این کشور که نماینده نژادپرستی و سرمایهداری در این کشور و جهان است، معمولا نمیتواند ناخودآگاه نژادپرستانه خود را کتمان کند. بار دیگر به طور آگاهانه یا ناخودآگاهانه، گفتار و رفتار نژادپرستانه از خود نشان میدهد که در مرگ جورج فلوید و در اعتراض به مرگ او نیز رفتار و گفتار نژادپرستانه را به نمایش گذاشت".
یسنا، ترامپ را نماینده جریانهای نژادپرست معرفی کرد و گفت: "نهادهای مدنی، فرهنگی و بخشهای بزرگی از جامعه آمریکا نماینده جریانهای علیهِ نژادپرستی هستند. این اعتراضها در مناسبات فرهنگی و اجتماعی از نظر نژادپرستی و در مناسبات اقتصادی از نظر سرمایهداری بیتاثیر نخواهد بود. آمریکا در اکثر کشورهای جهان حضور سنگین نظامی دارد اما میلیونها آمریکایی بیمه تندرستی و خدمات اجتماعی کشورهای اروپایی را ندارد".