شکاف‌ها در اتحادیه اروپا
(last modified Fri, 29 Mar 2019 07:07:16 GMT )
حمل 09, 1398 11:37 Asia/Kabul
  • شکاف‌ها در اتحادیه اروپا

اتحادیه اروپا به عنوان یکی از بزرگترین اتحادیه های منطقه ای در جهان، بر اساس آرمان همگرایی کشورهای اروپایی در ابعاد مختلف اقتصادی، پولی، مرزی، سیاست خارجی و امنیتی از ۲۸ کشور اروپایی تشکیل شده‌ است.

اتحادیه اروپا در سال های اخیر با چالش های متعددی مواجه بوده که اختلاف نظر درباره نحوه برخورد با این مسائل به شکاف های فزاینده در این نهاد اروپایی منجر شده است. این چالش ها از دیدگاه مقامات ارشد این نهاد اروپایی و نیز برخی سران اروپایی، چشم انداز مبهمی را فرا روی اتحادیه اروپا قرار داده است.

چالش موجودیتی اتحادیه اروپا

یکی از چالش های مهم اتحادیه اروپا، چالش موجودیتی است که کیان و فلسفه وجودی این اتحادیه را هدف قرار داده است. این چالش به ویژه پس از رای مثبت مردم بریتانیا به خروج از اتحادیه اروپا «برگزیت» در 23 ژوئن 2016 نمود بیشتری پیدا کرده است.

رای مثبت مردم بریتانیا به برگزیت در واقع هشداری برای سران اتحادیه اروپا بود که ایده همگرایی اروپایی با توجه به آشکار شدن ناکارآمدی این نهاد اروپایی در حل و فصل بحران های مالی و اقتصادی و نیز بحران پناهجویان، اکنون به طور جدی در معرض خطر قرار دارد.

اساسا یکی از دلایل مهم رای مثبت به برگزیت، خواسته مردم بریتانیا برای رهایی از قوانین، محدودیت ها و دستورات و تصمیمات اتحادیه اروپا بود. 

«ژان کلود یونکر» رئیس کمیسیون اروپا نیز صرفا دولت بریتانیا را در موضوع جدایی این کشور از اتحادیه اروپا مقصر ندانسته و بر اشتباهات و رویکردهای نادرست این نهاد اروپایی در سوق دادن مردم بریتانیا به جدایی از این اتحادیه تاکید ورزیده است.

در واقع وی، مداخله جویی اتحادیه اروپا را یکی از دلایل ایجاد و تشدید روند واگرایی در اتحادیه اروپا می داند. در عین حال برگزیت به بهانه ای برای جدایی طلبی در اتحادیه اروپا تبدیل شده است.

با این همه، سران اتحادیه اروپا به شدت با این چالش مقابله کرده و از جمله برای جلوگیری از سرایت پدیده جدایی طلبی به سایر اعضا، خواهان آن شده اند تا هرچه زودتر تکلیف بریتانیا روشن و خروج این کشور از اتحادیه اروپا عملی شود.

در عین حال امید سران اروپایی این است که آشکار شدن تدریجی تبعات و پیامدهای منفی برگزیت چه در داخل بریتانیا و چه در عرصه اروپا، در نهایت مردم کشورهای اتحادیه اروپا را به این نتیجه برساند که خروج از این نهاد دیرپای اروپایی می تواند پیامدهای وخیمی به دنبال داشته باشد.

بحران پناهجویان

یکی دیگر از معضلات بزرگ اتحادیه اروپا که در سال های اخیر این نهاد اروپایی را با چالش های جدی روبه رو کرده و به اختلافات میان سران کشورهای اروپایی دامن زده، بحران پناهجویان است.

بی توجهی و کوتاهی غرب، ابعاد انسانی و اجتماعی بحران پناهجویان را روز به روز افزایش داده و هم اکنون پناهجویان گریزان از جنگ و فقر در بدترین شرایط در کشورهای اروپایی سرگردان هستند.

بهره گیری سیاسی از بحران پناهجویان و شعارهای پوپولیستی به ویژه احزاب راست افراطی برای کسب قدرت، باعث ایجاد هراس عمومی و گسترش مهاجرستیزی در جوامع اروپایی شده است.

به گفته «یاگودا میرینیچ» Jagoda Marinic، نویسنده و بلاگ نویس آلمانی، علت ترس از خارجی ها در جامعه آلمان، تصویری است که رسانه ها از این افراد ارائه کردند. 

ریشه بحران پناهجویان به سیاست های دوگانه غرب در مبارزه با تروریسم و فقر باز می گردد. در چند سال اخیر اروپا کارنامه ای منفی در حل معضل پناهجویان از خود ارائه کرده است.

از سوی دیگر، ابعاد و تداوم بحران پناهجویان و مهاجران غیرقانونی و نیز مواضع متعارض کشورهای اتحادیه اروپا، این مساله به چالشی بزرگ برای اتحادیه اروپا تبدیل شده است. 

با توجه به حجم بالای پناهجویانی که رهسپار اروپا شده اند، اساسا پذیرش، اسکان و در مرحله بعد جای دادن آنها در کشورهای اتحادیه اروپا، مساله ای حل نشدنی می نماید. 

به گفته «مارتین پلویم» کارشناس سیاسی، بحران پناهجویان بیش و پیش از آن که بحران ورود تعداد زیادی از آوارگان به خاک اروپا باشد؛ بحران مدیریت و سیاست‌گذاری اروپایی است.

تاثیر روی کار آمدن دولت های راستگرا در حل معضل پناهجویان

یکی از عوامل مهمی که باعث شد تا کشورهای بزرگ اروپایی یافتن راه حل برای بحران مهاجران را در اولویت کاری خود قرار دهند، روی کار آمدن دولت های راست گرا در کشورهایی مانند اتریش و ایتالیا بود که اولویت کاری خود را مقابله با پناهجویان و مهاجران غیرقانونی قرار داده اند.

از همین روی، در سال 2018 و سه ماه نخست 2019 همچنان اختلاف نظر شدید اعضای غربی و شرقی اتحادیه اروپا درباره بحران پناهجویان به قوت خود باقی مانده است.

بسیاری از کشورهای اروپای شرقی اتحادیه اروپا رویکرد منفی در این زمینه دارند و عملا با بی اعتنایی به تکالیف خود در زمینه پیروی و اجرای تصمیمات اتحادیه اروپا از پذیرش سهمیه مشخص شده برای آنها برای اسکان پناهجویان خودداری می کنند.

همراهی اتریش و در مرحله بعد ایتالیا با این کشورها، باعث تقویت جبهه مخالفان پذیرش پناهجویان در اتحادیه اروپا شده است.

«اولیور انگلی» کارشناس سیاسی آلمانی درباره دلیل سیاست سختگیرانه کشورهای اروپایی علیه پناهجویان می گوید: "حکومت ها از رای دهندگانشان ترس دارند."

رشد فزاینده ملی گرایی از مهمترین گسل های اتحادیه اروپا

یکی از مهمترین گسل های اتحادیه اروپا در بعد سیاسی و اجتماعی که نگرانی و هشدار آشکار مقامات ارشد اتحادیه اروپا را موجب شده، رشد فزاینده ملی گرایی و پوپولیسم است که مظهر آن حضور و نفوذ رو به رشد احزاب و جنبش های راست گرای افراطی و راهیابی آنها به پارلمان کشورهای اروپایی و نیز ظهور سیاستمداران پوپولیست در راس این احزاب است.

این مساله با واکنش منفی «آنگلا مرکل» صدراعظم آلمان به عنوان بزرگترین اقتصاد و مهمترین کشور اتحادیه اروپا مواجه شده است. مرکل در اواخر ژانویه 2019 در مورد پیامدهای منفی و فاجعه بار ملی گرایی و پوپولیسم رو به گسترش در اروپا و جهان هشدار داد و بر لزوم همکاری های بین الملی برای مبارزه با این پدیده مخرب تاکید کرد.

مرکل گفت: "در بسیاری از کشورها از جمله آلمان شاهد پوپولیسم رو به افزایش و ملی گرایی افراطی هستیم."

در واقع برخلاف مسیر مد نظر اتحادیه اروپا یعنی تقویت همگرایی اروپایی، اکنون در برخی کشورها مسیر معکوس یعنی افزایش ملی گرایی و بیگانه ستیزی قابل مشاهده است. در عین حال در سال های اخیر، احزاب راست گرای افراطی که رویکرد بیگانه ستیزانه دارند در اروپا در کشورهایی مانند آلمان، فرانسه، ایتالیا، اتریش، لهستان، مجارستان و جمهوری چک موقعیت بهتری پیدا کرده اند.

پیش بینی می شود در انتخابات مه 2019 پارلمان اروپا، یک سوم کرسی های آن در اختیار احزاب راست گرای افراطی قرار گیرد. ورود این احزاب به عرصه سیاسی و پیروزی ها و مشارکتشان در دولت ها و حضور آنها در نهادهای پارلمانی کشورهای اروپایی باعث افزایش سیاست ها و اقدامات ملی گرایانه و ضد همگرایی اروپایی شده است.

هشدار مقامات اروپا بر خطرهای گسترش ملی گرایی افراطی

در همین حال مقامات ارشد اتحادیه اروپا بر خطرهای گسترش ملی گرایی افراطی و بیگانه ستیزی تاکید کرده اند.

«ژان کلود یونکر» رئیس کمیسیون اروپا در سخنانی درباره پیامدهای ملی گرایی روزافزون در اروپا هشدار داده و تاکید کرد که ملی گرایی هرگز مسائل را حل نکرده بلکه همواره تنها مسائل جدید ایجاد کرده است.

تقویت گرایش های ملی گرایانه می تواند برخی قوانین اتحادیه اروپا مانند پیمان شینگن را مورد تهدید قرار دهد و باعث تقویت گرایش های واگرایانه دولت‌های عضو و تضعیف روند همگرایی اتحادیه اروپا شود.

از سوی دیگر افزایش حضور و تبلیغات جنبش ها و احزاب راست افراطی، موجب تشویق افزایش اقدامات خشونت آمیز اعضا و هواداران آنها علیه مهاجران و پناهجویان و نیز مراکز اسلامی و مسلمانان شده است. اقدامات خشونت آمیز راست گرایان افراطی به مثابه زنگ خطری برای دولت ها و مردم اروپا است تا هرچه زودتر تدابیری جدی به منظور جلوگیری از گسترش این پدیده اتخاذ کنند.

شکاف روز افزون بین اروپای قدیم و اروپای جدید

گسل دیگری که موجودیت اتحادیه اروپا را با تهدید جدی مواجه کرده، شکاف روز افزون بین اروپای قدیم و اروپای جدید است. اروپای قدیم متشکل از کشورهای بزرگ و متوسط اروپای غربی هستند که از ابتدای تشکیل این اتحادیه و در دوره جنگ سرد به آن پیوسته اند.

اروپای جدید شامل کشورهای اروپای مرکزی و شرقی  است که از سال 2000 به بعد به عضویت اتحادیه اروپا در آمده اند. در حال حاضر وقوع مسائلی مانند بحران پناهجویان، بحران اقتصادی و دیدگاه های متفاوت درباره نقش آمریکا در اروپا باعث شکاف روز افزون بین اروپای قدیم و اروپای جدید شده است.

در عین حال افزایش آشکار شکاف و اختلاف کشورهای ثروتمند و فقیر این اتحادیه نیز از دیگر عوامل اختلاف آفرین در اتحادیه اروپا است.

کشورهای غنی این نهاد اروپایی بیشتر در غرب و شمال اروپا و کشورهای فقیر آن اغلب در شرق و جنوب اروپا قرار گرفته اند.

به گفته سید «هادی سید افقهی» کارشناس مسائل سیاسی، آمریکا می‌خواهد یک نظام بین اروپای جدید و قدیم ایجاد کند.

منظور آمریکایی ها از «اروپای پیر» کشورهای بریتانیا، فرانسه، آلمان و اسپانیا است و منظورشان از «اروپای جدید» نیز کشور‌های اروپای شرقی است.

به نفع آمریکا است اگر بتواند بین کشور‌های کوچک اروپای شرقی و غربی و نیز بین این کشور‌ها با روسیه، شکاف ایجاد کند و جلوی تشکیل اروپای منسجم و قوی را بگیرد تا منافع خودش از دست نرود.

کشورهای بزرگ اروپایی مانند آلمان و فرانسه به این جمع بندی رسیده اند که با توجه به ظرفیت های متفاوت کشورهای اتحادیه اروپا که از اقتصاد قدرتمندی مانند آلمان تا کشور فقیری مانند بلغارستان را در بر می گیرند، اساسا انتظار حرکت هم پای این دو دسته کشورها در قبال پروژه های اروپایی، انتظاری نابجا و غیرواقع بینانه است.

لذا سران کشورهای بزرگ اروپایی اکنون خواهان آن هستند تا به جای اصرار بر مشارکت همه کشورهای اروپایی در پروژه های مد نظر اتحادیه اروپا، کشورهای قوی تر این نهاد اروپایی طرح های مشترک در حوزه های دفاعی و امنیتی مانند تشکیل ارتش مشترک اروپایی، اجتماعی مانند مقابله با بحران پناهجویان، اقتصادی مانند تدابیر مشترک برای تقویت یورو و سیاسی مانند اتخاذ رویکرد و سیاست های مشترک در قبال مسائل و بحران های بین المللی را به پیش ببرند.

تاکنون در قبال مسائل و بحران هایی که برای اتحادیه اروپا رخ داده، عملا شاهد اختلاف نظر و شکاف قابل ملاحظه ای بین کشورهای موسوم به شمال و جنوب این نهاد اروپایی بوده ایم.

در واقع پس از بحران اقتصادی سال 2008، اختلاف نظر در مورد سیاست ریاضت اقتصادی، ارائه بسته های نجات اقتصادی از سوی کشورهای ثروتمند شمال اروپا به کشورهای فقیر جنوب این قاره و نیز واگذاری بخشی از حاکمیت و اختیارات ملی به نهادهای تحت نظر اتحادیه اروپا و در نهایت بروز بحران پناهجویان و در مرحله بعد همراهی کشورهای جزو اروپای جدید به ویژه لهستان با آمریکا، اکنون انتقاد و تردید درباره بقای اتحادیه اروپا در شکل کنونی آن افزایش چشمگیری یافته است.

 به خصوص این که اروپای جدید برخلاف خط مشی کلی اتحادیه اروپا که خواهان سیاست های مستقل از آمریکا است، عملا خواهان مداخله هرچه بیشتر واشنگتن در امور اروپا به ویژه در زمینه سیاسی و نظامی است.

کلیدواژه