سبقت فقیر مومن بر ثروتمند مومن
دنبال مال و مقام دنیا و عضویت در مجموعه ای می دویم ، برای چی ؟ برای اینکه حساب خودمان را در روز قیامت سنگین تر و مشکل تر کنیم؟
در روز قیامت ، دو نفر مومن بهشتی برای حساب در برابر پروردگار عالم می ایستند. یکی از این دو نفر با فقر زندگی را گذرانده است و دیگری ثروتمند اهل بهشت است. فقیر به خداوند می گوید چرا من را نگه داشتید؟ نه به من مقامی دادید که بتوانم عدل یا جور کنم و نه مالی دادید تا این بحث پیش بیاید که حق مالی را ادا کردم یا خیر؟ چیزی نداشتم ، زندگی روزمره ای بوده است. روزی من به قدر کفایت بوده است همان اندازه که خودت مقدر کردی و خودت هم می دانی . خداوند عرض می کند: راست می گوید و بگذارید برود.
نوبتِ دوّمی میرسد که غنی است، غنیِ اهل بهشت. فرض این است که اهل بهشت است. اینقدر برای حساب میایستد تا عرق از سر تا پای او جاری میشود! بعد از مدّت طولانی، وارد بهشت میشود.
برادر فقیر می گوید چرا شما آنقدر تاخیر کردی؟ می گوید به دلیل طولانی بودن حساب، یکی پس از دیگری سوالات مطرح می شد. فلان مال را از کجا آوردی و در کجا خرج کردی ؟ فلان مقام را از کجا آوردی و چگونه عمل کردی؟ باید جواب بدهم. یکی یکی از من سوال کردند بعد خداوند متعال بر من رحمت آورد و مرا آمرزید.
دنبال مال و مقام دنیا و عضویت در مجموعه ای می دویم ، برای چی ؟ برای اینکه حساب خودمان را در آنجا سنگین تر و مشکل تر کنیم؟
یک زمانی ما را به عنوان وظیفه شرعی، به انجام کاری موظفمان می کنند. ما به عنوان وظیفه شرعی ناچاریم البته آن هم حساب و کتاب و این سختی ها را دارد.
اما یک وقت وظیفه ای نیست، دنبالش می دویم که به زور و با زحمت مسئولیت سیاسی و اقتصادی و غیره پیدا کنیم؟ آنجا باید بایستیم و جواب بدهیم. اگر جواب قانع کننده ای نداشتیم که کار سخت می شود. حتی اگر جواب قانع کننده ای داشته باشیم باید آنجا بایستیم و جواب دهیم.