بررسی مطبوعات کابل 28 میزان
گزارش محافظه کارانه یوناما در رابطه با جنایات داعش در افغانستان
روزنامه افغانستان در سرمقاله ای تحت عنوان جنایات صریح داعش و گزارش محافظه کارانه یوناما چنین نوشته است :
بالاخره پس از سه ماه دفتر نمایندگی سیاسی سازمان ملل متحد در افغانستان (یوناما) گزارشی را در مورد حمله مرگبار بر تظاهرات جنبش روشنایی منتشر کرد. در این گزارش آمده است که حمله انتحاری بر تظاهرکنندگان به دلیل هدف قرار دادن عمدی غیرنظامیان، ممکن است جنایت جنگی به شمار رود.
یوناما گفته است که در رویداد دوم اسد، غیرنظامیان به شکل عمدی مورد هدف قرار گرفتند و این حمله باعث گسترش رعب و وحشت در بین غیرنظامیان گردید. در گزارش تصریح شده است که این حمله، نقض واضح حقوق بشردوستانه بین المللی بوده که ممکن است جنایت جنگی شمرده شود.
بر اساس این گزارش حمله دوم اسد، مرگبارترین حادثه تلفات غیرنظامیان از سال 1387 تاکنون بوده است.
یوناما افزوده است که این حمله، به شکل نگران کنندهای به طور عمد افراد جامعه وابسته به قومیت و مذهب خاص را هدف قرار داده و تاثیر ناگواری بالای حقوق تظاهرکنندگان به ویژه حق آزادی عقیده و بیان و همچنین حق تجمعات مسالمت آمیز برجای گذاشته است.
این نگرانی در حالی مطرح میشود که در شب و روز عاشورای امسال نیز مراسم عزاداری عاشورا در کابل و بلخ هدف حمله قرار گرفت. مسؤلیت همه این حملات را گروه داعش به عهده گرفته است.
نویسنده می افزاید :
یوناما در گزارش خود باید به صورت قاطع نسبت به توصیف جنایت دوم اسد به عنوان جنایت جنگی اعلام نظر می کرد که متأسفانه این توصیف از قاطعیت لازم در این زمینه برخوردار نیست؛ لذا آنطوری که انتظار می رفت راهگشا هم نخواهد بود.
و این جا همه مهمانند عنوان سرمقاله ی روزنامه ی ماندگار است که در آن چنین آمده است :
اسماء اسد، همسر بشار اسد، رییسجمهوری سوریه، که پس از وخامتِ اوضاع در دمشق، پیشنهادهای زیادی برای ترکِ سوریه داشت، به خبرگزاری فرانسه گفته است که هیچ وقت فکرِ ترک سوریه را نکرده است!
تا دو سال پیش، هیچ کس تصور نمیکرد حکومت بشـار اسد پنج سال دوام بیاورد؛ زیرا هر آن احتمالِ فروپاشیِ دولت اسد میرفت. اما خانم اسد پا به پایِ همسرش در این نبرد فرسایشی و طولانی مقاومت کرد.
ماندگار می افزاید :
از پانزده سال پیش تا کنون، خانوادههای اکثریتِ مقامهای افغانسـتان در دبی، ترکیه، امریکا، انگلیس و… زندگی میکنند. اینجاست که حضورِ همسر و خانوادۀ آقای اسد، به الگویی حسرتبار برای ما تبدیل میشود.
در اینجا وقتی که جنگ در بخشی از کشور شعلهور میگردد، میبینیم که بسیاریها پاسپورتهایشان را به جیب زده و کمربندِ خروج از وطن را میبنـدند.
این نوع نگاه در افغانسـتان، مخصوصاً در پانزده سال اخیر، تیشه به هست وبودمان زده است. البته گناهِ زیادی هم بر مردم نیست، زیرا مردم میبینند که بسیاری از مقامهای حکومتی، همانندِ مهمان در افغانستان بهسر میبرند و خانوادههایشان در کشورهای اروپایی که وطنِ اصلیشان شناخته میشود، زندگی میکنند؛این مردم میبینند که بلندپایه ترین مقامهای دولتی، چگونه برای خود در کشـور قصرهای امن و مجلل ساختهاند و تا هنوز یک بار هم اعضای خانواده آنها را بدانجا نیاوردهاند!
گویی مقاماتِ ما، افغانستانِ فقیر را مهمانخانهای برای پولشویی و کسبِ ثروتِ فسادآلود تصور کردهاند و نیت دارند این مهمانی را تا آخرین فرصت و امنیتِ باقیمانده برای تاراج ادامه دهند.
بنابراین، تا زمانی که مسوولانِ دولتی این الگویِ باطل را در سر داشته باشند و خانوادههایشان را به افغانستان فرا نخوانند، سایر مردم نیز آهنگِ کوچ و سـفر را تا سواحلِ امن خواهند نواخت و هیچ استدلالی نخواهد توانست آنها را به ماندن و ایستادن در برابرِ مشکلات قناعت دهـد.
و به سراغ روزنامه ی چراغ می رویم که در سرمقاله ای تحت عنوان ببین تفاوت گفتار و کردار از کجا است تا به کجا چنین نوشته است :
نیروهای خارجی حاضر در کشور که عنوان حامی افغانستان را نیز یدک می کشند، همواره در کنفرانس های بین المللی نظیر بروکسل و ورشو و نشست های مشابه از کمک به افغانستان و عزمی جدی برای بهبود اوضاع امنیتی سخن می گویند و از سوی دیگر با انجام یک بازی دوگانه، خواهان ضعیف ماندن دولت افغانستان و تداوم ناآرامی در کشور هستند تا ابزارهای لازم برای تداوم حضور در افغانستان و منطقه را داشته باشند در سال های اخیر رسانه های غربی تلاش زیادی برای وخیم نشان دادن اوضاع کشور داشته اند؛ رسانه ای کردن سقوط قندوز یا مناطق دیگر افغانستان از سوی رسانه هایی مانند بی بی سی، سی ان ان، گاردین، یورو نیوز و دیگر رسانه های غربی این کارکرد را دارد که دولت افغانستان و افکار عمومی را مجاب کنند که حفظ دولت و ایجاد امنیت بدون حضور نیروهای غربی امکان پذیر نیست و به همین جهت در نشست اخیر خود در ورشو، از حضور ناتو تا 2020 سخن می گویند.
درپایان چراغ می افزاید :
این سوال اساسی وجود دارد که چرا طالبان به جای تضعیف، توانمند شده و در مقابل، دولت افغانستان تضعیف شده است؟ آیا کشورهای غربی برای تامین امنیت و ثبات به افغانستان آمده اند؟!
بدون شک نقش دوگانه غربیها در افغانستان، چنین وضعیت امنیتی را در کشور به وجود آورده است. چرا که جامعه غربی برای تداوم اشغال افغانستان به گروه های افراطی در منطقه نیازمندند و لذا از یکسو سخن از حمایت افغانستان می زنند و از سوی دیگر عزمی واقعی برای نابودی گروه های مسلح مخالف دولت ندارند و فقط در فکر حضور بیشتر در منطقه هستند تا در رقابت های بین المللی از یکدیگر پیشی گرفته و محدوده نفوذ قدرت خود در منطقه را افزایش دهند.
حضور دوگانه امریکا در افغانستان هنگامی آشکارتر می شود که می بینیم نیروهای نظامی این کشور در برخی مواقع حساس، به جای هدف قرار دادن طالبان، نیروهای امنیتی افغانستان را هدف قرار می دهند و سپس با ابراز تاسف و اشتباه خواندن آن، این فجایع را توجیه می کنند. در حالی که کارشناسان نظامی معتقدند حمله اشتباهی در این سطح آن هم از سوی امریکا اصلا ممکن نیست.