منشور آسمانی: قرآن از نگاه قرآن (23)
امید است در شب های قدر توانسته باشید، با الهام گیری از قرآن، سرنوشت ارزنده ای رابرای خود رقم زده باشید. در برنامه گذشته به بررسی برخی از ویژگیهای انسان از دیدگاه قرآن پرداختیم. از مقام خلیفه اللهی انسان، ظرفیت علمی، فطرت خدا آشنا، بعد ملکوتی و آسمانی، هدفمندی آفرینش او و نیز این که انسان امانتدار الهی است و از یک کرامت و شرافت ذاتی برخوردار است سخن به میان آوردیم. از شما می خواهیم به ادامه موضوع جایگاه انسان در قرآن توجه فرمایید.
بعضی از کارهایی را که انسان انجام می دهد با هدف کسب منافع و یا دفع ضررو زیان نمی باشد بلکه تحت تاثیر یک سلسله عواطف که عواطف اخلاقی نامیده می شود به انجام آنها مبادرت می ورزد از آن جهت که معتقداست انسانیت چنین حکم می کند. در حقیقت انسان از یک وجدان اخلاقی و انسانی برخوردار است و براساس الهام الهی و فطری زشتی ها و زیبایی ها را درک می کند. قرآن به طرح این موضوع پرداخته و می فرماید: "سوگند به نفس و جان انسان وآراستگی و اعتدال آن که ارزشها و ضد ارزشها را به او الهام کرد ." (شمس-9-8)
در جهان پرتلاطم کنونی که چالشی ها از هر جهت انسان را تهدید می ند بشر به دنبال مرکز و پناهگاهی است که در پرتو آن احساس آرامش کند و از اضطراب ها و استرس ها رهایی یابد. برای رسیدن به این هدف به هر سو می رود به هر ندایی پاسخ می دهد. به دنبا ل کانون ها، مراکز و عرفان های نوظهور و کاذب و شیطانی حرکت می کند ولی تجربه نشان داده است که اینها سرابی بیش نیستند و نمی توانند روح تشنگان حقیقت را سیراب کنند. فقط یک راه وجود دارد راهی که انسان را به ساحل نجات می رساند. این همان راهی است که قرآن نشان می دهد و اعلام می کند: "آگاه باشید، که دلها تنها با یاد خدا آرام می گیرد." (رعد - 28) انسانی که به این ویژگی آراسته است، رفته رفته اوج می گیرد و در نهایت به کانون هستی می پیوندد و به لقا الهی نایل می گردد .
یکی از ویژگیهای برجسته ای که خدا به انسان اختصاص داده است این است که تمام جهان را با تمام عظمت و امکانات فراوانی که آفریده برای بهره برداری هدفمند و مشروع انسان به تسخیر او در آورده است. قرآن دراین باره می فرماید:(خدا) آنچه در آسمانها و در زمین است مسخر او ( یعنی انسان ) قرار داده است." (جاثیه /13)
و در آیه 29 سوره بقره، ضمن طرح این موضوع ، به این معنی اشاره می کند که آنچه در آسمانها و درزمین است برای انسان آفریده شده است.
اما یکی از آسیب هایی که جایگاه الهی و ارزش انسان را تهدید می کند مسئله " خود فراموشی" است یعنی این که انسان موقعیت برجسته خود را در درگاه خداوندی و جهان هستی فراموش کند و ارزش های والای خود را در برابر اهداف و آرمانهای کوچک و ناچیز نادیده بگیرد. این پدیده انحرافی در ارتباط انسان و خدا نقش تعیین کننده و سرنوشت سازی دارد. قرآن دراین باره هشدار داده و می فرماید: "همانا از جمله کسانی نباشید که خدا را فراموش کردند و خداوند هم، ( من حقیقی ) خودشان را از یادشان برد." (حشر-19)
انسان تا زمانی که در این جهان مادی زندگی می کند میدان دید و سطح آگاهی او محدود است و فقط می تواند به پدیده هایی دست یابد که در قلمرو حواس اوست. گروهی براساس همین محدودیت، حقایق ماوراء طبیعت را انکار می کنند. غافل از آن که آن زمان که انسان مرگش فرا رسد و چشم از این جهان فرو بندد و پرده تن، که حجاب چهره جان است دورافکنده شود بسی حقایق پوشیده که امروز بر او نهان است بر وی آشکار می شود. قرآن این موضوع را تصریح نموده و می فرماید: "بی تردید از این (روز) غافل بودی، پس ما حجاب را از (دیدگان) تو برداشتیم و چشمت امروز تیزبین است (و می توانی حقایق آن را بنگری)" (ق/ 22 )
یکی از مقامات عالی و برجسته ای که انسان می تواند در پرتو تمرین و پرورش روح و ملکات اخلاقی، انسانی و الهی به آن دست یابد، مقام رضاست. یعنی مقام رفیعی که انسان، همه چیز را به دست ذات اقدس خداوندی می سپارد و روح تسلیم و انقیاد مطلق در او موج می زند. کسی که به این مقام می رسد تنها به رضایت الهی می اندیشد. بطوری که بهشت جاوید، باتمام جاذبه های بی نظیر و ماندگارش در برابر او رنگ می بازد .خداوند به مردان و زنان باایمان ورود در باغ هایی را وعده داده است که در آنها نهرها جاری است ( و) جاویدان در آن خواهند ماند و هم درخانه ها و مساکن ( زیبا) و پاک آنان مستقر خواهند شد. اما رضا و خشنودی خدا (برای آنان) برتر از این (جاذبه های وسوسه انگیز) است. آن فلاح و رستگاری بزرگ و (حقیقی) است. (توبه /72)
تمام ارزش هایی که از آنها سخن گفتیم متعلق به انسان باایمان است زیرا انسانی که به خداوند یگانه هستی ایمان و باوری راستین پیدا میکند دارنده تمام کمالات برجسته ای است که شایسته مقام خلیفه الهی اوست.برعکس انسانی که از حریم قرب الهی فاصله می گیرد سیرنزولی طی می کند و گاهی به اندازه ای سقوط می کند که به تعبیر قرآن حتی از چهار پایان هم پست تر و بی ارزش تر می شود . بطوری که دیگر قدرت درک و دیدن حقایق را از دست می دهد و گوش شنوایی نیز در برابر ندای وجدان نخواهد داشت. این انسان طغیان می کند دست به ستم و جنایت می زند، بازیچه دست شیاطین قرار می گیرد و از ارتکاب هیچ جنایتی خود داری نمی کند از کشتار بیرحمانه انسانهای بی گناه لذت می برد و در برابر هیچ استدلال عقلانی و منطقی هم سرتسلیم فرود نمی آورد.