حج الوداع پیامبر (ص)
پیامبر در آخرین سفر حج خود، اهتمام بسیار کرد که زائران خانه خدا، مناسک حج را درست و صحیح بیاموزند. البته اصول و کلیات مناسک حج قبلاً و به هنگام نزول آیات مربوطه، توسط رسول اکرم (ص)توضیح داده شده بود، اما در این سفر، پیامبر این اعمال را به طور عَملی برای مردم آموزش داده و جزئیات را برای آنان تبین نمودند و در مواقف گوناگون، با ایراد خطابه، مردم را نسبت به سایر تکالیف الهی و وظایف شرعیشان آگاهی بخشیدند.
فرشته وحی بر گوش و دل پیامبر (ص) چنین خواند:
وَ أَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ یَأْتُوکَ رِجالاً وَ عَلى کُلِّ ضامِرٍ یَأْتینَ مِنْ کُلِّ فَجٍّ عَمیقٍ / لِیَشْهَدُوا مَنافِعَ لَهُمْ ...
و مردم رادعوت عمومی به حج کن تا پیاده و سواره بر مرکب های لاغر از هر راه دور (به سوی خانه خدا) بیایند، تا شاهد منافع گوناگون خویش باشند ... (27 و 28/ حج)
در سال دهم هجری قمری بود که پیامبر (ص) اعلان حج داد و فرمود: "هرکس که می تواند، همراه من در حج شرکت کند." پیامبر(ص) برای آگاه نمودن اهالی مناطق مختلف، قاصدانی را به آن شهرها گسیل داشتند. فرستادگان حضرت نیز همانگونه که وجود مقدس رسول اکرم (ص)خود اعلام نموده بودند، این پیام را به مردم رساندند که "این آخرین حج رسول خداست و این سفر اهمیت فراوانی دارد. پس هر کس که توانایی و استطاعت آن را دارد، بر او لازم است که پیامبر اکرم (ص) را در این سفر همراهی نماید." پس از این اعلان عمومی، اکثر مسلمانان به سوی مکه سرازیر شدند تا با همراهی پیامبر، جزییات حج را، شخصاً از پیامبرشان بیاموزند. ضمن اینکه پیامبر در اشاراتی فرموده بودند که امسال سال آخر عمر من است و همین امر باعث شرکت جمعیتی حدود یکصد و بیست هزار نفر در این مراسم شد
رسول اکرم (ص) در اواخر ماه ذیقعده به همراه یاران و اهل بیت گرامی شان و جمعیت کثیری از مردم، به قصد بجای آوردن مناسک حج از مدینه خارج گشتند. مورخان تعداد جمعیتی که به همراه حضرت از مدینه خارج شده بودند را بین هفتاد تا صد و بیست هزار نفر نقل کرده اند. البته این عده به غیر از افرادی بودند که در مکه مقیم بودند و یا اشخاصی که از شهرهای دیگر خود به مکه آمده و در آنجا به پیامبر ملحق شدند، امام علی(ع)، یکی از این افراد بود که از طرف پیامبر(ص) برای تبلیغ اسلام و نشر معارف الهی به یمن فرستاده شده بودند؛ اما هنگامی که از تصمیم پیامبر برای سفر حج و لزوم همراهی با آن حضرت در این سفر، آگاه شدند، به همراه عده ای، از یمن به سمت مکه حرکت نمودند. آنان پیش از آغاز مناسک حج، به رسول اکرم (ص) ملحق شدند.
روز سوم ذی الحجه در حال سپری شدن بود، که پیامبر تلبیه گویان وارد شهر مکه شد. "لَبَّیْکَ، اللَّهُمَّ لَبَّیْکَ، لَبَّیْکَ لا شَرِیکَ لَکَ لَبَّیْکَ، انَّ الْحَمْدَ وَ النِّعْمَةَ لَکَ وَ الْمُلْکَ، لا شَرِیکَ لَکَ : خداوندا رو به سوی تو آوردهام و دعوت و ندای تو را اجابت میکنم، اجابت کردنی پس از اجابت کردن، شریک و یاوری نداری، رو به سوی تو آورده و مُقیم آستان بندگی تو میشوم، تمام حمد و ثنایم مخصوص تو است، همه نعمتها و پادشاهی عالَم از آنِ توست، هیچ شریکی نداری، دعوتت را لبیک گویم. "تلبیه؛ پاسخ به ندای خداوند است که بنده اش را می خواند. تلبیه آهنگی شورانگیز است که از گفتن و شنیدنش دل انسان فرو می ریزد، بدن به لرزه می افتد و سیلاب اشک از دیدگان جاری می شود. در چنین حالتی از عمق جان می توان گفت: ای خدای مهربان ! تو مرا دعوت کردی که قدم به حریم قرب تو بگذارم، آمدم!
پیامبر در هنگام ورود به مسجد الحرام، آنگاه که نگاهش به کعبه افتاد، دستهایش را بالا برد و پس از ذکر الله اکبر، چنین گفت: "خدایا، به شرافت و عظمت این خانه، هر کس که به حج و عمره آمد، کرامت و شرافت و نیکی اش را افزون کن." آنگاه پیامبر بر حضرت ابراهیم درود فرستاد. سپس در برابر حجرالاسود قرار گرفت و بر آن دست کشید. آنگاه هفت دور خانه خدا را طواف کرد . پشت مقام ابراهیم ، دو رکعت نماز خواند. بعد از نماز، بر سر چاه زمزم آمد و از آن نوشید و گفت: "اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ عِلْماً نافِعاً وَ رِزْقاً واسِعاً وَشِفاءً مِنْ کُلِّ داءٍ وَسُقْمٍ : خدایا آن را روزى فراخ، و دانش سودمند، و شفا از هر درد قرار بده، به درستى که تو بر هرچیز توانایى."
پیامبر و دیگر مسلمانان همه اعمال عمره را به جای آوردند، تا اینکه روز هشتم ذی حجه، که آن روز را ، روز ترویه می نامند، فرا رسید. پیامبر از منی عازم عرفات شدند و تا طلوع آفتاب روز عرفه، نهم ذی حجه، در منی ماندند. سپس بر شتر خود سوار شده و راه عرفات را پیش گرفتند و در نقطه ای به نام " نَمَره" فرود آمدند. پس از اقامه نماز ظهر و عصر در آن اجتماع با شکوه، به ایراد سخنرانی پرداختند و فرمودند: "حمد خدای را، او را حمد می کنیم و از او یاری می خواهیم و آمرزش و مغفرت طلبیده و به سوی او توبه کنان باز می گردیم و از شر نفس های خود و بدی های اعمال خود به سوی او پناه می بریم. گواهی می دهم که جز الله، معبودی نیست و شهادت می دهم که محمد بنده و پیغمبر خدا است. ای بندگان خدا! شما را به تقوای خدا سفارش می کنم و شما را دعوت می کنم که در اطاعت از او کوشا باشید.
رسول خدا خطبه را با این جمله ادامه داده که: " ای مردم! سخنان مرا بشنوید زیرا من نمی دانم شاید پس از امسال، شما را در این موقف نبینم! اى مردم! پس از من به کفر دیرینه جاهلى بازگشت نکنید که گمراه و گمراه کننده شوید. من حقّاً و تحقیقاً در میان شما دو چیز ارزشمند و نفیس را به عنوان خلیفه به یادگار باقى گذاشتم که مادامى که به آن تمسک جوئید گمراه نمى شوید: کتابالله و عترت من که اهل بیت من هستند!" سپس از آنان پرسید:" الاهل بلغت؟ ! آیا من پیام خدا را به شما رساندم و تبلیغ دین او کردم؟! گفتند: آرى! گفت: بار خدایا تو گواه باش! سپس گفت: حقّاً شما مسئول هستید، بنابراین بر حاضران از شما فرض است که به غایبان برسانند." آنگاه حضرت به عرفات رفت و در آنجا توقف کرد و تا غروب آفتاب به دعا و ذکر الهى پرداخت.
پیامبر پس از عرفات به سوى مُزْدَلِفَه (مشعرالحرام) و از آنجا به سوى منا حرکت کرد و مستقیم به سوى جمره عقبه رفت و هفت ریگ به آن پرتاب کرد. آنگاه به سوى قربانگاه رفت و شتر قربانى کردند. پیامبر(ص) همه مناسک حج را با دقت و یک به یک انجام داد و چگونگی انجام آن را به دیگران آموخت . پیش از ظهر سیزدهم ذیحجه، با اتمام مراسم حج، رسول خدا از منا به سوى مکه رفت، و از همان جا به مسلمانان دستور داد پس از انجام دادن مناسک حج، در بازگشت به خانه و وطن خود شتاب کنند. پیامبر نیز خود در سحرگاه شب چهاردهم ذیحجه، پیش از دمیدن سپیده، از مکه به سوى مدینه حرکت کرد. روز هجدهم ذیحجه، در نزدیکى جُحْفه به جایى به نام غدیر خُم رسیدند. در آنجا پیامبر، به فرمان الهى، حضرت على (ع) را به جانشینى خود منصوب کرد و فرمود:" هر کس که من مولای او هستم، علی مولای اوست." پس از آن، کاروان به سوى مدینه به راه افتاد و احتمالا در 24 ذیحجه به مدینه رسید.
پیامبر در آخرین سفر حج خود ، اهتمام بسیار کرد که زائران خانه خدا، مناسک حج را درست و صحیح بیاموزند. البته اصول و کلیات مناسک حج قبلاً و به هنگام نزول آیات مربوطه، توسط رسول اکرم (ص)توضیح داده شده بود، اما در این سفر، پیامبر (ص)این اعمال را به طور کامل برای مردم آموزش داده و جزئیات را برای آنان تبیین نمودند و در مواقف گوناگون، با ایراد خطابه، مردم را نسبت به سایر تکالیف الهی و وظایف شرعیشان آگاهی بخشیدند. آن حضرت در این سفرافزون بر انجام اعمال و مناسک حج ، مساله ولایت و خلافت پس از خویش را عنوان کرده و فرمودند پس از من؛ ولی من، وصی من، برادر من و جانشین من، علی بن ابی طالب است. پیامبر (ص) در سخنرانی مبسوط خویش در 18 ذی الحجه، حتی اوصیاء و اولیاء پس از امیرالمومنین(ع) را نیز معرفی کرده و نام حسن و حسین (ع) را می برند. ایشان در خطبه روز غدیر، سه مرتبه نام حضرت مهدی (عج) را می برند و سه بار به قائم بودن ایشان و اینکه از نسل علی بن ابی طالب(ع) و از نسل امام حسین(ع) و دوازدهمین امام مسلمین اند، تاکید می کنند.
آری پیامبر (ص) از فرصت حج، که پرشکوه ترین اجتماع سالیانه امت اسلامی به شمار می آید ، به عنوان فرصتی استثنایی و بی بدیل بهره فراوانی برد. ایشان به همه مسلمانان آموخت که چگونه باید از فرصت حج استفاده کرد و چه سان باید در این مکان و در موسم حج برای زندگی توحیدی، به تمرین پرداخت، تا پس از بازگشت به شهر و کشور خود، آن را در اقصی نقاط جهان تحقق بخشد. به خصوص که در میان مجموع سخنان حضرت، میراث گران قدری از وصایای پایانی ایشان به چشم می خورد. معمولاً سخنان پایانی شخصیت های بزرگ تاریخ، گهربارترین و ارزنده ترین یادگارهای آنهاست .