دی ۱۵, ۱۴۰۱ ۰۹:۴۸ Asia/Dushanbe
  • تفسیر- سید حسن نصرالله تبیین کرد: حاج قاسم علیه پروژه‌های آمریکا در منطقه غرب آسیا

سید حسن نصرالله، دبیرکل حزب‌الله لبنان شب گذشته در سخنانی به مناسبت سومین سالروز شهادت فرمانده فقید سپاه قدس، یکی از اقدام‌های اصلی و راهبردی حاج قاسم سلیمانی را مقابله با پروژه آمریکا در منطقه غرب آسیا عنوان کرد.

بدون شک، آمریکا مهم‌ترین قدرت خارجی است که در منطقه غرب آسیا حضور دارد. حضور واشنگتن در منطقه به خصوص برای کشورهای عضو محور مقاومت هزینه‌های زیادی داشته است زیرا دولت آمریکا بازیگران محور مقاومت را در تضاد هویتی با خود می‌بیند و از هر ابزاری برای اعمال فشار بر این بازیگران بهره می‌گیرد. علاوه بر این، بازیگران محور مقاومت، رژیم صهیونیستی را دشمن اصلی خود می‌دانند و مبارزه با این رژیم را به عنوان اصلی‌ترین راهبرد خود پیگیری می‌کنند. بر همین اساس، طرح‌های آمریکا نیز در راستای ایجاد محدودیت برای مقاومت و حمایت از رژیم صهیونیستی قرار دارد.

سید حسن نصرالله به سه طرح آمریکا در این زمینه اشاره کرد که عبارتند از: طرح خاورمیانه جدید که با محوریت تسلط اسرائیل بر منطقه پیگیری می‌شد، ایجاد جنگ داخلی در کشورهای عضو محور مقاومت، ایجاد جنگ اقتصادی علیه مقاومت.

حاج قاسم سلیمانی از دید سید حسن نصرالله در مقابل دو پروژه‌ نخست آمریکایی قرار گرفت و با آن مبارزه کرد. اما چگونه؟

آمریکا در طرح اول به دنبال این بود که با حمله به افغانستان و عراق، نهایتا به سوریه و ایران نزدیک شود و مقاومت را نیز در سال 2006 از بین ببرد. شکست آمریکا و رژیم صهیونیستی در جنگ سال 2006 و همچنین مبارزه گروه‌های مقاومت در عراق با نیروهای اشغال‌گر که سبب عقب‌نشینی آنها از عراق شد، دستاورد مهم حاج قاسم سلیمانی و محور مقاومت بود. برونداد این دستاور به تعبیر سید حسن نصرالله این بود که «ترامپ مجبور شد مخفیانه به عراق برود که خود این را اذعان کرد، به‌رغم آنکه آمریکا هفت هزار میلیارد دلار برای مدل اول هزینه کرده بود.» این پیروزی بزرگ با فرماندهی حاج قاسم، موضع‌گیری ایران و شکل‌گیری اراده مقاومت نزد ملت‌ها بود.

در طرح دوم، دولت آمریکا با استفاده از وقایع سال 2011 در جهان عرب سعی کرد در درون کشورهای عضو محور مقاومت جنگ داخلی ایجاد کند. برای همین منظور، تکفیری‌ها وارد کشورهای عضو مقاومت به ویژه سوریه شده و جنگ طایفه‌ای شکل گرفت. هدف در گام نخست تغییر نظام سیاسی سوریه و قرار دادن این کشور در مدار سازش‌کاران عربی بود. در گام‌های بعدی نیز ضربه زدن به ایران، عراق و حزب‌الله لبنان در دستور کار قرار داشت. در واقع، در این طرح منافع رژیم صهیونیستی در دستور کار قرار گرفت.

این طرح نیز با مدیریت میدانی حاج قاسم سلیمانی و فرماندهانی نظیر ابومهدی المهندس با شکست مواجه شد. حاج قاسم موفق شد گروه‌های مقاومت جدیدی را در سوریه تأسیس کند، میان گروه‌های جدید و گروههای قدیمی‌تر انسجام ایجاد کند و مقابله میدانی با تروریست‌ها و حامیان آنها را پیش ببرد. این راهبرد با پیروزی کامل محقق شد و پس از 11 سال نظام سوریه باقی است و عملا موضوع تغییر نظام در سوریه از دستور کار خارج شد، ایران مهم‌ترین قدرت منطقه غرب آسیا است، تروریسم داعشی در عراق شکست خورد و آسیب‌پذیری‌های دشمنان مقاوومت در منطقه به خصوص رژیم صهیونیستی و عربستان سعودی نیز آشکار شد. این دستاورد بزرگی است که با فرماندهی حاج قاسم سلیمانی به دست آمد. دبیرکل حزب‌الله لبنان گفت: «در مدل دوم پروژه آمریکا، سلیمانی و المهندس علنا وارد عمل شدند زیرا می‌بایست در میدان حضور پیدا می‌کردند. نسخه دوم این طرح نیز تحت تأثیر مقاومت، پایداری و حضور این دو فرمانده یعنی سلیمانی و المهندس در منطقه شکست خورد.»

این موفقیت به حدی برای آمریکا سنگین بود که به این باور اشتباه رسید که با ترور شهید سلیمانی می‌تواند روند تقویت موقعیت مقاومت در منطقه را مقاومت کند. سید حسن نصرالله در این خصوص گفت: «پس از این ناکامی بزرگ و تاریخی، ترامپ آمد؛ ترامپی که دید باید علیه محور مقاومت حمله‌ای تعیین‌کننده انجام دهد و این اقدام ترور فرماندهان سلیمانی و المهندس بود. هدف از این ترور شکستن کمر مقاومت، ترساندن عراقی‌ها و تضعیف اعضای محور مقاومت در سوریه، ایران، لبنان و فلسطین بود، اما مکتب حاج قاسم سلیمانی با قدرت به راهش ادامه می‌دهد. به مردم اعلام می‌کنم که مکتب حاج قاسم سلیمانی به لطف جانشین او با قدرت به کار خود و راه خود ادامه می‌دهد.»

کلیدواژه