مطربی سمرقندی شاعری تاجیک
مطربی سمرقندی شاعری با یک نیم بیت شعر از ادباو تذکرهنویسان تاجیک است.
مطربی_سمرقندی (۹۶۶-۱۰۴۰ق)، ظاهراً آدم جالبی بوده و قلمش از خودش جالبتر،در دورهای که روابط فرهنگی و سیاسی در عصر شیبانیان در فرارود، با دولت صفویان در ایران به پایینترین حد خود رسید، او و همفکرانش در حد توان، چراغ فعالیتهای فرهنگی را روشن نگه داشتند.
به گزارش رادیو برون مرزی صدای خراسان،مطربی صاحب چند کتاب از جمله تذکرةالشعرایی است که در نوع خود اثری خواندنی است. این تذکره در ایران با تلاش مرکزمیراثمکتوب (۱۳۷۷)، به تصحیح علی رفیعی مرودشتی و با مقدمهٔ پربار اصغرجانفدا منتشر شد.
به این ترتیب مطربى، علوم متداول آن زمان بهویژه رشتههاى مختلف ادبیات مانند: صرف، نحو، معانى بیان، عروض، قافیه و شعر را نزد اساتید فن آموخت و در کنار آن به آموختن و کسب علوم و فنونى، مانند: فقه، حدیث و کلام پرداخت و همچنین فنون خطاطى، سیاق و نقاشى را نیز تجربه کرد و سپس به آموختن فنون مختلف موسیقى پرداخت و در این رشتهها سرآمد اقران خویش گردید و سپس شهرت وى در فرارود (ماوراء النهر)، عراق عجم، خراسان و هندوستان پیچید و در زمره دانشمندان، ادیبان، شاعران و تذکرهنویسان آن روزگار درآمد.
تألیفات و خاطرات وى، خود نشانگر تسلط و مهارت او در تذکرهنویسى، شعر و اصطلاحات ادبى است و به دلیل همین تسلط، مهارت و دانش گسترده وى بود که در تمام مراکز علمى و ادبى و مجالس انس شاعران و محافل عارفان و دربار پادشاهان، امیران و درباریان راه یافته و با همگان طرح دوستى ریخته و از زندگى آنان اطلاعات دقیق، جامع و کاملى کسب کرده و گاهى در جریان ریزهکاریهاى زندگى اجتماعى، ادبى، سیاسى، اخلاقى و دینى افراد قرار گرفته و زمینه و بستر مطمئنى براى تدوین آثار خویش به دست آورده و آگاهیها و اطلاعات دینى، سیاسى، ادبى و اجتماعى آن روزگار فرارود، خراسان، عراق و هندوستان را در آنها منعکس ساخته و به خوبى هم از عهده این کار برآمده است.
او از سال 1013ق، به هنگام تألیف و تدوین تذکره، با دربار سلطان ابوالغازى ولى محمد بهادر خان اشترخانى، پادشاه سمرقند از سلسله اشترخانیان، ارتباط عمیق داشته و تا سال 1020ق که پایان حکمرانى ولى محمد خان اشترخانى است، این ارتباط پابرجا بوده و مطربى این تذکره را پس از اتمام یافتن آن، به این پادشاه بهعنوان تحفهاى تقدیم کرده است و خود در مقدمه تذکرۀ الشعرایش، حکایت تقدیم کتابش، به ولى محمد خان را به تفصیل آورده است.