آیا زبان رکن استقلال است؟ و آیا زبان تاجیکان زبان فردوسی نیست؟
رییس جمهوری تاجیکستان فرارسی پنجم اکتبر روز رسمی شدن زبان "تاجیکی" در این کشور را شادباش گفت و تاکید کرد که "زبان تاجیکی" رکن مهم دولتداری ملی و استقلال تاجیکستان میباشد.
امامعلی رحمان پیشتر نیز در موقعیت های مختلف بر "تاجیکی" و نه فارسی" بودن زبان مردم کشورش تأکید کرده بود. به طور مثال وی سال 2018 در دیدار با روشنفکران گفته بود: «ما باید کوشش کنیم که در زمان جهانیشوی، استقلال فرهنگی و زبانی خود را حفظ کنیم و رکنهای پایداری ملّت و کشور را توسط زبان تحکیم بخشیده، آنها را هر چه بیشتر استوار گردانیم«.
رحمان در این دیدار از روشنفکران دعوت کرده بود که در بابت درست استفاده بردن نام "زبان تاجیکی" بیطرف نباشند و نظر و موقع خود را "روشن و با جرأت" بیان کنند. وی همچنین از روشنفکران تاجیک خواسته بود اندیشه و نظر کسانی را که «دین و مذهب و ایمان و ملّت خود را به بیگانگان فروختهاند و حق معنوی تاجیک بودن را ندارند»، قاطعانه محکوم کنند. ظاهرا از نظر امامعلی رحمان، از یک سو زبان فارسی، زبان دین و مذهب و ایمانِ دیگری است که ربطی به مردم تاجیکستان ندارد و از سوی دیگر، ضرورت استقلال و دولتداری، داشتن زبانی مستقل و منحصر به فرد است. این در حالی است که شواهد تاریخی و سیاسی، خلاف این دو ادعا است. محمدحسین امیر اردوش، رایزن سابق فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در تاجیکستان در یادداشتی با عنوان «زبان و ادبیات فارسی؛ تاجیکستان» به بررسی سیر دگرگونی تاریخی زبان فارسی در این کشور پرداخته و نشان داده است که تغییر خط تاجیکها و نام زبانشان از «فارسی» به «تاجیکی» تحت چه عواملی و به چه دلایلی انجام شده است. امیراردوش می نویسد: «زبان مشترک تاجیکان و ایرانیان تا تأسیس تاجیکستان شوروی، فارسی نامیده میشد. لیکن در دوران اتحاد جماهیر شوروی، در راستای سیاست جداسازی هویت فرهنگی ماوراءالنهر از فرهنگ ایرانی و جهان فارسی زبان؛ به ویژه ایران، نام این زبان را از ” فارسی» به ” تاجیکی» تغییر دادند. تمایل حکمرانان روسیهی تزاری و اصرار حکمرانان دولتشوراها، که گرایشهای پان ترکیسم نیز از آن جانبداری میکرد، همواره بر جداسازی میان این دو پاره ایران فرهنگی و جعل هویت جدید و تهی از مظاهر ایران فرهنگی برای ورارود و به خصوص سرزمینهای تاجیک نشین بود. لیکن این سیاست فرهنگی مورد تایید اهل دانش و ادب نبود. بارتولد دانشمند مشهور روس، در آغاز قرن گذشته تأکید داشت که «تاجیکان نمایندگان تجارت، هنر و در مجموع، فرهنگ ایرانیان هستند.»
رییس جمهوری تاجیکستان در حالی داشتن زبان را شرط استقلال و دولتداری میداند که در بسیاری از دولتهای قدرتمند و مستقل، رابطه مستقیمی میان زبان و ملیت وجود ندارد و زبان بخشی از هویت ملی نیست. به عنوان مثال زبان مردم بلژیک فرانسوی و هلندی؛ زبان مردم سوییس ایتالیایی، فرانسوی، رومانش و آلمانی؛ و زبان رایج در اتریش، آلمانی است. در آمریکا نیز چیزی به نام زبان آمریکایی وجود ندارد و کسی گمان نمیکند نام زبان انگلیسی، استقلال این کشور را مورد تردید قرار می دهد. 22 کشور جهان نیز با هویت های سیاسی مستقل، زبان عربی را زبان رسمی خود می دانند در حالی که گاه به سبب تفاوت بسیار لهجه و گویش، فهم سخنان یکدیگر برایشان امکان پذیر نیست. حتی در ایران نیز که گویا تلاش برخی محافل تاجیکستان برای تاجیکی نامیدن زبان رایج مردمشان، دوری از آن کشور است، زبان فارسی "زبان ایرانی" نامیده نمی شود. در افغانستان نیز به تازگی با مقاومت و تلاش مردم و اهل فرهنگ این کشور، زبان فارسی به گروه زبانهای ملی افزوده شد. در این کشور نیز تلاش محفل های مشخص همواره بر این بوده تا با جعل نام زبان دری، آن را زبانی جدا از فارسی بدانند. این در حالی است که در افغانستان حتی خط نوشتاری نیز با زبان فارسی رایج در ایران یکی است و چگونه می شود یک زبان را جدا از زبانی دیگر دانست در حالی که گویشوران آن به یک دبیره می نویسند و سخن یکدیگر را به درستی درک می کنند؟ امروزه کشورهای ترک زبان اتحادیه تشکیل می دهند و با وجود آنکه سخنانشان برای یکدیگر فهما نیست، سعی می کنند ازبکی و ترکمنی و قرقیزی و قزاقی و ترکی آذری و ترکی استانبولی را که از قدیم نامها و ماهیتهای جداگانه ای داشته اند، یکی به حساب آورند اما گروههای خاصی در دو کشور تاجیکستان و افغانستان می کوشند در جهت منافع سیاسی، زبانی یگانه را پاره پاره کنند.
از سوی دیگر دولت تاجیکستان در برگزاری گرامیداشت شاعرانی چون رودکی سمرقندی و فردوسی توسی تلاش میکند. اکنون سوال این است که آیا فردوسی به زبانی جز فارسی سروده است؟ آیا فردوسی 30 سال زندگی خود را برای زنده کردن زبانی جز "پارسی" صرف کرده است؟ آیا می توان ادعای فرزند کوروش و داریوش بودن کرد و خود را دنبالهرو فردوسی توسی دانست اما زبان مادری خود را چیزی جز پارسی خواند؟
در جهان امروز که همه برای قدرتمندتر شدن به دنبال اتحادها هستند، اصرار تاجیکستان بر "تاجیکی" خواندن زبان مردمانش، به معنی جدا کردن یک ملت از پیشینه بزرگ و غنی ادبی و تاریخی خویش است. امروز در دانشنامهها، مردم تاجیکستان مردمانی ایرانینژاد و گویشور زبان فارسی با لهجه تاجیکی نامیده می شوند و بخشی از 120 میلیون گویشور این زبان به حساب میآیند اما پافشاری بر دیگر بودن زبان مردم تاجیکستان، آنان را به گروهی حدود 10 میلیون نفری با زبانی محلی تبدیل خواهد کرد و از قدرت آنها خواهد کاست.