مستند اربعین به روایت دیمیتری از اوکراین(2)
این مستند ترجمه سفر دیمیتری به کربلا است. دیمیتری یک دانشجوی اوکراینی است که از شهر سن پطرزبورگ روسیه سفری را به مقصد کربلا و با نیت شرکت در راهپیمایی اربعین شروع می کند.
ما اکنون در قطاری هستیم که از تهران به سمت خرمشهر شهری در جنوب به ایران می‌رود/ آب و هوا در جنوب ایران خیلی خشک و گرم است /آنجا نزدیک خلیج فارس است /در خرمشهر از قطار پیاده می شویم و به شلمچه شهری در مرز عراق می رویم/ و سپس از آنجا به سمت بصره( در عراق) حرکت می کنیم. تا در مراسم بزرگی که اکنون در عراق در حال برگزاری است شرکت کنیم /از تهران تا شهر خرمشهر در جنوب ایران حدود ۱۴ ساعت طول می کشد/ در طول مسیر ما با افراد زیادی مواجه شدیم/ که پیوسته در حرکت هستند و می خواهند در مراسماتی که در عراق است شرکت کنند/ این مردم حسین علیه السلام را خیلی دوست دارند و شیفته و مجذوب آن حضرت هستند/ ما در کوپه کناری با گروهی از جوانان همدانی ملاقات کردیم./
*مسافرقطار: ان شالله میریم کربلا،من به عشق امام حسین چهار سال است دارم اربعین را می آیم از نجف تا کربلا پیاده میروم
اربعین یک عشق است ما درکی از این موضوع نداریم همایشی که گرد هم می آییم این همه آدم به عشق یک نفر داره بیداد می کند کشوری که ۸ سال با ما جنگ داشته الان مردمش دارند با جون و دل از ما پذیرایی می کنند انشالله می روید تو راه متوجه میشوید که همه دارند دلی کار میکند همه دارند با عشق کار می کنند جمع میشوند یک جا برای یک نفر برای یک اسم برای یک عشق این حرکت را انجام می دهند این که می گویند بزرگترین همایش پیاده روی است/*
وقتی معاویه به حکومت میرسد ظلم و ستم بر مردم را شیوه حکومت داری خود قرار می دهد/ و به فاصله کمی همه خویشاوندان خود از قبیله بنی امیه را /در بالاترین مناصب حکومتی قرار می دهد آنها رشوه را فرا گیر می کنند/ و برای عیش و نوش خود در این زندگی فانی از هیچ گناهی دریغ نمی کنند /آنها مردم را کاملاً فراموش می کنند و در اصول آیین الهی و تعالیم پیامبر/که اساس تشکیل جامعه اسلامی بود شبهه و تردید ایجاد می‌کردند/ پس از چندی برخلاف پیمان صلح ،معاویه اعلام می کند که پسرش یزید جانشینش خواهد بود /از این رو مردم که طاقتشان طاق و صبرشان تمام شده بود /در پایتخت خلافت یعنی کوفه قیام می کنند /معاویه برای گرفتن بیعت از افراد موجه و شخصیت های بزرگ /برای فرزندش یزید به شهر مدینه سفر می کند/ وقتی عایشه از این تصمیم معاویه با خبر شد/ بر او اعتراض کرد و معاویه را به ترس از خدا فراخواند /فاصله شهر خرمشهر تا مرز عراق حدود ۲۰ کیلومتر است/ تقریباً سی سال قبل بین ایران و عراق جنگ بود /و این مناطق به اشغال کشور عراق در آمده بود/ ولی مراسم بزرگداشت یاد حسین علیه السلام مردم این دو کشور را به هم پیوند زده /و مردم عراق همه زوار از جمله ایرانی ها مانند مهمانی عزیز و گرامی پذیرایی می کنند/
*کودک: من امام حسین را خیلی دوست دارم جانم را هم برای امام حسین می دهم*/
در پایان ماه رجب سال ۶۰ هجری قمری معاویه از دنیا می‌رود و پسرش یزید خلیفه می شود/ یزید که فردی شهوت پرست بود همان سیاست پدرش را ادامه داد /و برای تثبیت قدرت ش از والیان خود در اقصی نقاط حکومت خواست /تا با زور از همه شخصیت های مهم برای حکومتش بیعت بگیرند/ از جمله ولید ابن عتبه حاکم مدینه نامه نوشت/ تا حسین بن علی نوه پیامبر محمد را به بیعت اجبار کند/ و فرمان داد که اگر حسین قبول نکند او را به قتل برساند /حسین علیه السلام که از مکه به مدینه برای بیعت دعوت شده بود ،/از طبیعت با شخص پلیدی چون یزید امتناع کرد/
*(پروفسور کریس هیورPr.chris hawer): انعکاس این مسائل مطرح شده در بین مردم باعث می شود تا این رخدادها /به مسائلی اجتماعی مبدل شوند که مردم به راحتی بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند/ و آن را درک کنند و در زندگی شخصی خودشان از آن به عنوان عبرت یاد کنند/ اینکه چگونه با مسائلی رو به رو شویم که می دانیم در جامعه هیچ حقیقتی ندارد؟/ و اینکه چگونه می توانیم با دیگران ارتباط برقرار کنیم؟/ چگونه نقش راهبردی خود را ایفا کنیم؟ و چه موضعی در پیش بگیریم؟/ امام حسین در چنین موقعیتی به این تصمیم ارزشمند رسیدند /و با صراحت گفتند: این موضع مشخص من است و اینگونه راه را بر هر رخدادی بستند*/
