گام دوم؛ هدف آمریکا ایجاد بحران و نا امن سازی محیط پیرامونی ایران
امنیت در منطقه در قالب مجموعههای امنیتی وارداتی و وابسته به بیگانگان محقق نمی شود؛ تجربه نشان می دهد به منظور برقراری امنیت جمعی در منطقه می بایست به ویژگی های منطقه توجه شود.
یکی از ویژگی های منطقه آسیب پذیر بودن آن از مداخلات بیگانگان است.
مداخلات بیگانگان در منطقه نتیجه اش همواره ایجاد تهدیدات علیه منافع مشترک بوده است؛ به همین علت برقراری امنیت پایدار در منطقه نیازمند شناخت درست از منابع اصلی تهدیدها و درک مشترک از خطرات امنیتی است.
ایران به لحاظ موقعیت جغرافیایی، با داشتن پانزده همسایه در ارتباط با چهار منطقه پر حادثه و حساس شامل آسیای مرکزی و قفقاز، خلیج فارس، شرق مدیترانه و آسیای جنوب غربی، قرار گرفته است؛ از اینرو رخدادهای سیاسی و امنیتی در هر یک از این حوزه های جغرافیایی می تواند بر امنیت ملی ایران تاثیرگذار باشد.
حضور مداخله جویانه کشورهای فرامنطقهای؛ عامل بیثباتی غرب آسیا
در این وضعیت هرگونه حضور مداخله جویانه و تفرقه افکنانه از سوی کشورهای فرامنطقهای، که با اهداف سیاسی و در جهت تأمین منافع آنها انجام میگیرد عامل بیثباتی در منطقه محسوب می شود.
برخی کشورهای منطقه نیز که حفظ موجودیت خود را در بحران ها و حضور بیگانگان در منطقه می بینند با ایجاد صف بندی های نظامی در پوشش ائتلاف های منطقه ای به بهانه مبارزه با تروریسم در واقع امنیت منطقه را با چالش مواجه کرده اند.
الگوهای امنیتی با هدف سلطه برمنطقه، ایجاد اختلاف و خصومت و بی اعتمادی بجای الگوهای دوستی و همگرایی؛ از موانع عمده شکل گیری امنیت پایدار در خلیج فارس محسوب می شوند.
آمریکا به عنوان بازیگری مداخله گر در مجموعه امنیتی خلیج فارس محسوب می شود که مانع از توسعه همکاری های منطقه ای شده است و حتی سیاست های آن به تشدید رقابت ها و خصومت ها و رشد تروریسم بعنوان تهدیدی جدی برای امنیت جمعی در غرب آسیا تبدیل شده است.
آمریکا از تروریسم بهعنوان یک ابزار تغییر در حکومتهای منطقه استفاده می کند؛ استفاده ابزاری از تروریسم با حمایت مالی، سیاسی و لجستیک، تولید و اشاعه مبانی اعتقادی انحرافی و تکفیری و دخالت در امور داخلی کشورها و اشغالگری به بهانه مبارزه با تروریسم از مصادیق روشن اتخاذ استاندارد دوگانه است.
آمریکا، ایجاد کننده گروه های تروریستی در منطقه
چنانچه ریشه تروریسم در منطقه خاورمیانه را بررسی کنیم، خواهیم دید که تفکرها و ایدئولوژی های تروریستی توسط کشورهای غربی مخصوصا آمریکا و بریتانیا در این منطقه رواج پیدا کرد و اگر شروع فعالیت گروه های تروریستی را ایجاد القاعده درافغانستان بدانیم می بینیم که ایالات متحده مؤسس و ایجاد کننده گروه های تروریستی در منطقه است.
این موضوع که ایالاتمتحده نقش مهمی در ایجاد گروه تروریستی القاعده ایفا کرده، سالهاست که اثبات شده است.
«گاریکای چنگو» نویسنده و تحلیلگر در مقاله ای در 19 سپتامبر 2014 مینویسد:
"مبادا فراموش شود که سازمان سیا، اسامه بنلادن را متولد کرد و سازمانش را در طول دهه هشتاد میلادی با شیر خود تغذیه کرد."
«رابین کوک» وزیر امور خارجه سابق انگلیس نیز به مجلس عوام این کشور گفت: "بدون شک القاعده محصول آژانسهای اطلاعاتی غربی بوده است."
کوک توضیح داد: "القاعده که به معنای مخفف «پایگاه داده» به زبان عربی است، در اصل پایگاه دادهای از هزاران افراطگرای اسلامی است که توسط سازمان سیا آموزش دیده و از سوی عربستان سعودی تأمین شدهاند تا برای شکست روسها در افغانستان به کار گرفته شوند."
«هیلاری کلینتون» وزیر خارجه اسبق و نامزد ریاست جمهوری آمریکا، هم اذعان کرد که "آمریکا القاعده را تأسیس کرده است."
ایالاتمتحده به مدت طولانی از تروریستها استفاده کرد تا به اهداف سیاست خارجی خود برسد. این واقعیتی است که در میان کسانی که در محافل نظامی فعال هستند، موضوعی شناخته شده به حساب میآید.
ژنرال «ویلیام اودوم» مدیر سابق آژانس امنیت ملی در زمان ریاست جمهوری رونالد ریگان می گوید:
"با هر معیاری از تعریف تروریسم، ایالاتمتحده برای مدتی طولانی از تروریست ها بهره برده است. در سالهای 1978-1979، مجلس سنا در تلاش بود تا قانونی را علیه تروریسم بینالمللی تصویب کند؛ اما حقوقدانان تأکید کردند که درهرصورت ایالاتمتحده در جهت نقض آن عمل خواهد کرد."
بسیاری از مردم در سراسر جهان از ریاکاری آمریکا و این موضوع که ایالاتمتحده و عربستان سعودی از نفوذ مالی خود برای اعمال نفوذ در کشورهای عضو استفاده میکنند، اطلاع دارند.
معادلات امنیتی در منطقه تحت تاثیر منافع آمریکا قرار گرفته است
نگاهی به خریدهای تسلیحاتی کشورهای عرب حوزه خلیج فارس که در دوره «دونالد ترامپ» رئیس جمهوری کنونی آمریکا با امضای قراردادی به ارزش بیش از یکصد میلیارد دلار به رکورد بی سابقه ای رسید، نشان می دهد که معادلات امنیتی در منطقه تحت تاثیر منافع آمریکا قرار گرفته است که این یک تهدید بزرگ در محیط پیرامونی ایران محسوب می شود.
«جیم دابلیو دین» سردبیر ژورنال Veterans Today در این خصوص می نویسد: "کشورهای حاشیه خلیج فارس، به نمایندگان ایالاتمتحده در خاورمیانه و پایگاههای ضربه پیشگیرانه برای افزایش قدرت آمریکا در این منطقه تبدیل شده اند."
با چنین الگویی در منطقه؛ بدیهی است که آمریکا مایل نیست قدرت منطقه ای ایران افزایش یابد.
در واقع هرکشوری که به ایالاتمتحده بهعنوان تنها قدرت بزرگ جهان - هم از لحاظ اقتصادی و هم نظامی - اعتراض کند، تهدیدی برای آمریکاست و هدفی برای ضربه پیشگیرانه آمریکا بهمنظور «محافظت از خودش» تلقی میشود.
این ضربه میتواند یک انقلاب رنگی یا بیثباتی از طریق تروریستها باشد؛ تا نهایتاً دولتی سازگارتر را روی کار آورد.
«سید احمد حسینی» کارشناس و تحلیلگرارشد مسائل سیاسی و بینالمللی با اشاره به رفتارهای دونالد ترامپ و سیاست های افراط گرایانه وی می نویسد: "چنین فردی (ترامپ) می تواند ریسک و خطر بسیاری برای کشورهای دیگر از جمله جمهوری اسلامی ایران که مانع از پیشبرد اهداف و سناریوهای سلطه طلبانه آن ها شده است ایجاد کند."
ایران کشوری است که اززمان تجاوز صدام تاکنون، با تهدیدهای مستمر مواجه بوده است. درجریان تجاوز هشت ساله به ایران، صدام ازحمایت قدرتهای جهانی و غربی و منطقه ای برخوردارشد بطوریکه فقط عربستان 97 میلیارد دلار به او پرداخت کرد.
از آن مقطع تاکنون، ایران سعی کرده امنیت مزرهای خود راتامین کند آنهم درشرایطی که بی وقفه تحت فشار و تحریم آمریکا بوده است.