مطبوعات کابل 16 جدی: حکومت باید از ادامهی گفتوگو با طالبان خودداری کند
" دور دوم مذاکرات ، به تیره روزی مردم افغانستان فکر کنید" "حکومت باید از ادامهی گفتوگو با طالبان خودداری کند!" و"هوای کابل قابل تنفس نیست" ، مهمترین عناوین سرمقاله های امروز چاپ کابل است.
روزنامه ی صبح کابل در سرمقاله ای تحت عنوان حکومت باید از ادامهی گفتوگو با طالبان خودداری کند!چنین نوشته است :
زمانی که مقامهای امنیتی افغانستان، خبر از شدت جنگ در مناطق مختلف کشور داده و اذعان میدارند که حتا شاید درگیر یک جنگ فراگیر میان گروههای سیاسی و تروریستی باشیم، پسزدن زمان بحث بر سر آتشبس، خطرناکترین موقعیت را خواهد ساخت.
نگرانیها در مورد مسئلهی آتشبس که ممکن است هرگز آغاز نشود و فراگیری جنگ آن را بهکلی از برنامهی صلح حذف کند، نهادهای حقوقبشری همچون کمیسیون مستقل حقوقبشر را نیز درگیر خود کرده است.
این کمیسیون، در اعلامیهای گفته است که هیئتهای گفتوگو کنندهی دولت افغانستان و گروه طالبان در دور دوم گفتوگوهای صلح، روی آتشبس فوری به توافق برسند.
در این اعلامیه، از هیئتهای گفتوگو کنندهی صلح، خواسته شده که کمیتهی مشترکی تعیین کنند تا دربارهی مسایلی مانند آتشبس، سازوکارهای نظارت بر آتشبس و همچنان تعیین تیم مشترک برای تحقیق در مورد ادامهی رویدادها و پروندههای خشونتباری مانند حملات هدفمند بحث کنند.
هرچند، تقاضای کمیسیون حقوقبشر افغانستان، قابل درک است اما؛ شرایطی که شاهد آن هستیم، بهگونهای شکل گرفته است که چنین درخواستی را خوشبینانه و نشدنی نشان میدهد.
صبح کابل می افزاید :
آنچه اکنون نیاز است، نه اعلامیه صادر کردن علیه این و آن و درخواستهای ناممکن که برعکس، ایجاد فشار بر حکومت است. حکومت باید با طالبان به توافقی بر سر آتشبس برسد در غیر آن، از ادامهی گفتوگوها، خودداری کند.
گفتوگوهای صلح، عامل اصلی افزایش قدرت طالبان بوده است؛ رسمیتی که نشستن با چنین گروهی به افراد آنان داده، کشورهای زیادی را واداشته است تا وارد رابطههای پنهانی و آشکار، با آنان شوند.
و دور دوم مذاکرات ، به تیره روزی مردم افغانستان فکر کنید عنوان سرمقاله ی روزنامه ی اطلاعات روز است که در آن چنین آمده است :
آنچه که از همین حالا روشن است دور دوم مذاکرات نفسگیر، پرچالش و زمانبر خواهد بود. علت پرچالشبودن دور دوم مذاکرات، پرداختن به مسائل اساسی و تفاوت عمیق دیدگاه بین دو طرف روی موضوعات مورد بحث در این دور است. در طرف افغانستان حفظ نظام سیاسی در اولویت است، اما برای طالبان نظام موجود در افغانستان از بنیاد مردود است. دغدغهی اصلی هیأت افغانستان حفظ هویت گروههای قومی، جنسی، مذهبی و به رسمیت شناختهشدن چندصدایی است، اما طالبان بهدنبال قبضهی قدرت است و حتا تعریفی برای این ارزشها ندارند. آتشبس برای جانب افغانستان در صدر فهرست، برای طالبان در آخر فهرست قرار دارد. این نمونه از اختلافهای عمیق است. تقریبا در تمام مسائل اساسی مذاکرات این تفاوت عمیق دیدگاه وجود دارد.
اطلاعات روز می افزاید :
معادلهی جنگ و صلح از نظر مردم افغانستان یک راه حل ساده دارد: دو طرف با توجه به منافع و خواست مردم افغانستان از تصورات فراواقعی خود در میز مذاکرات پایین بیایند و مذاکرات صلح براساس منافع مردم باشد. هر دو طرف باید به این نتیجه رسیده باشند که جنگ افغانستان راه حل نظامی ندارد و مردم افغانستان خسته از جنگاند. بنابراین، پرهیز از تنش، صبر و شکیبایی و گفتوگوهای معنادار میتواند متضمن موفقیت در مذاکرات جاری باشد.
و نگاهی می اندازیم به روزنامه ی هشت صبح که در سرمقاله ای تحت عنوان هوای کابل قابل تنفس نیست چنین نوشته است :
با توجه به هیاهویی که شهرداری کابل و اداره محیط زیست در زمستان پارسال به راه انداخته بودند، انتظار میرفت که سطح آلودهگی هوا در زمستان امسال کاهش قابل ملاحظهای داشته باشد. با گذشت حدود یکماه از شروع سردی هوا در این شهر، دیده میشود که این هیاهو برای هیچ بوده است. هوای کابل این روزها واقعاً کشنده است و برای تنفس اصلاً مناسب نیست. سوزش و خارش چشمها و منافذ بینی و همینطور درد گلو و درد سر در جریان روز از نشانههای بارز وخامت آلودهگی هوا است. این نشانهها به شهریان کابل هشدار میدهند که در معرض مرگ تدریجی قرار دارند.
در پایان هشت صبح می افزاید :
در پی آلودهگی هوا در سالهای گذشته قرار شده بود که حمامها، نانواییها و مرکزگرمی بلندمنزلها و تأسیسات دولتی تحت کنترل بیاید؛ اما متأسفانه این کار تاکنون نشده است. اگر اقدامی هم صورت گرفته باشد، تغییری در وضعیت ایجاد نکرده است. همچنین گفته شده بود که ورود زغال سنگ به شهر کابل ممنوع میشود؛ اما این کار نیز نشده است. قرار بود مواد سوخت جایگزین برای مردم فراهم شود، این کار نیز تاکنون در حد حرف باقی مانده است.
مردم هم متأسفانه فرهنگ شهرنشینی را رعایت نمیکنند. هیچکسی به فکر نجات شهر کابل، این خانه مشترک همه افغانها نیست. حتا هیچکسی پروای زندهگی خود را ندارد. اگر قرار باشد با یک سیر زغال خانهاش را گرم کند، ترجیح میدهد که نیمسیر دیگر هم بر آن علاوه کند. در خانه هیچکسی تصفیهکن نیست. بخاری زغالسوز در بیشتر خانهها برای ساعات متواتر روشن است. اگر از نگاه مالی روی گردههای مردم فشار نیاید، ترجیح عمومی آن است که بخاریها را هرگز خاموش نکنند.