مطبوعات کابل 12 سرطان: دوام حمایت های واشنگتن از کابل بی قید و شرط نیست
"دوام حمایت های واشنگتن از کابل بی قید و شرط نیست"، " رخداد های بی آدرس" و " دیورند ؛ غده ی سرطانی افغانستان و پاکستان" ، مهمترین عناوین سرمقاله های امروز چاپ کابل است.
دوام حمایت های واشنگتن از کابل بی قید و شرط نیست عنوان سرمقاله ی روزنامه ی اطلاعات روز است که در آن چنین آمده است:
با پایان سفر هیأت بلند بالای افغانستان به واشنگتن، حکومت افغانستان مانور رسانهای سهمگینی از این سفر روی دست گرفت. شبکهی وسیعی از سخنگویان، مقامات سیاسی و آدرسهای رسمی نهادهای دولتی در شبکههای اجتماعی و تلویزیون ملی افغانستان، این سفر را آغاز فصل جدیدی از مناسبات و روابط استراتژیک کابل-واشنگتن پس از خروج نیروهای خارجی از افغانستان تفسیر کردند.هرچند که کمکهای مالی، سیاسی و نظامی ایالات متحده به دولت افغانستان پس از خروج نیروهای خارجی از کشور، پیش از سفر هیأت افغانستان اعلام و تثبیت شده بود اما دولت افغانستان سعی کرد چنین بنمایاند که سفر رییس جمهور غنی به واشنگتن، دوام کمکهای ایالات متحده از دولت افغانستان را تثبیت کرد.
اطلاعات روز می افزاید:
میزان کمک های دریافتی افغانستان از ایالات متحده در سال جاری و سال آینده، نشانگر وسعت روابط میان دو کشور است. با این وصف، کمک های ایالات متحده به افغانستان، آن قدر هم که تصور میشود، بدون حساب و کتاب و سخاوتمندانه نیست.عبدالله عبدالله، تنها عضو هیأت بلند بالای افغانستان در سفر به واشنگتن بود که به صراحت اعلام کرد کمکهای ایالات متحده و دیگر شرکای غربی کشور، مشروط به ایجاد اجماع سیاسی و ملی در وضعیت کنونی و تأکید بر مبازره ی جدی و قاطعانه با فساد اداری است. آقای عبدالله به صراحت از میزان تأکید مقامات امریکایی و مشخصا جو بایدن بر ضرورت تعهد قاطعانه ی افغانستان به ایجاد اجماع و مبارزه با فساد اداری در بدل دریافت کمکهای مالی این کشور پرده برداشت.
و رخداد های بی آدرس عنوان تحلیلی از روزنامه ی راه مدنیت است که در آن چنین آمده است:
پنجشنبه هفتۀ گذشته ظاهرا یک گلوله هاوان در منزل آقای عطامحمد نور در شهر مزار شریف فرود آمد و منفجر شد. این گلوله درست زمانی فرود آمد که آقای نور میزبان یک جلسه مهم از نمایندگان احزاب سیاسی و فرماندهان سالهای جهاد و مقاومت بود تا به هدف مقابله در برابر طالبان تدابیر مشترک اتخاذ نمایند. گفته شده که در اثر انفجار این گلوله چهار نفر از محافظان سید ظاهر مسرور و محمدعلی محقق؛ نمایندگان بلخ در شورای ملی زخمی شدهاند.اقامتگاه آقای نور بهشدت تحت مراقبت امنیتی قرار دارد و تا حالا سابقه نداشته که مورد اصابت راکت و هاوان قرار بگیرد. هرچند از قول آقای محقق گفته شده که این گلوله توسط طیاره بدون سرنشین طالبان به منزل آقای نور انداخته شده، اما ارگانهای امنیتی در این زمینه تا هنوز اظهار نظر نکردهاند که این گلوله از کجا و چگونه و آن هم در این وضعیت پیچیده بر منزل آقای نور فرود آمده است!
راه مدنیت می افزاید:
اگرچه انفجار این گلوله تلفات جانی نداشت، اما سوال این است که مرجع و منبع شلیک این گلوله در کجا قرار داشته و اساسا چه کسی و کسانی در پشت این ماجرا نشستهاند که با دسترسی به اطلاعات دقیق و سنجش کروکی دقیق به این اقدام مبادرت ورزیدهاند؟آقای مسرور؛ نماینده بلخ در شورای ملی، این واقعه را انفجار مرمی هاوان گفته است که اگر اظهارات ایشان درست باشد، پیچیدگی این رخداد بیشتر میشود و سوالهای مهمی مطرح میگردد.
و نگاهی می اندازیم به روزنامه ی صبح کابل که در سرمقاله ای تحت عنوان دیورند ؛ غده ی سرطانی افغانستان و پاکستان چنین نوشته است:
دیورند، طی نیم قرن اخیر، غدهی سرطانی پاکستان و افغانستان است؛ غدهای که به دلیل سیاستهای احساساتی داوودخان مبنی بر داعیهی پشتونستانخواهی، سر باز کرد و از آن روز تا اکنون، پاکستان از باشندگان این منطقهی مرزی، به عنوان فشار، در هیئت گروههای مختلف علیه افغانستان استفاده میکند. با این که داوودخان، به دنبال این بود تا بتواند با راهانداختن داعیهی پشتونستان خواهی، پشتونهای آن سوی خط دیورند را علیه دولت پاکستان بشوراند؛ اما کودتایی که قدرت او را پایین کشید و زمینهی شکلگیری حکومت کمونیستی در افغانستان را فراهم کرد، فرصت طلایی به پاکستان داد تا به کمک پشتونهای آن سوی دیورند و کسانی که در داخل افغانستان نگران ازبین رفتن ارزشهای بومی و مذهبی شان بودند، گروههای جهادی را در کشور به شدت مذهبی افغانستان مسلح کند. از آن زمان تا اکنون، با آن که پاکستان خط دیورند را مرز بینالمللی میداند؛ اما به دلیل نپذیرفتن آن از سوی دولتهای به وجودآمده در افغانستان، هنوز نگران شکل گیری اعتراضات پشتونهای آن سوی دیورند در مقابل حکومت مرکزی پاکستان است. این نگرانی، باعث شده که پاکستان از احساسات مذهبی باشندگان این نقطهی مرزی، علیه حکومتهای بهوجودآمده در افغانستان استفاده کند؛ حکومتهایی که به باور بیشتر باشندگان این سو و آن سوی مرز پاکستان، دستنشاندهی بیرونیها و با اشغال افغانستان به وجود آمده است.
در پایان صبح کابل می افزاید:
نیم قرن پس از آن داعیهی داوودخان، هنوز در میدانهای جنگ افغانستان، روزانه دهها تن به زمین میافتند که تعدادی از آنها، پاکستانی اند؛ پاکستانیهایی که به نوعی خود را متعلق به افغانستان میدانند و تصور میکنند که اینجا سرزمین شان و تنها راه رفتن به بهشت است. این برداشت، باور کاذبی است که در شکلگیری آن هم سیاستمداران افغانستان نقش دارند و هم استخبارات پاکستان. هرچند پاکستان، مخالف این است که پشتونهای آن سوی دیورند خود را متعلق به افغانستان بدانند؛ اما سربازگیری از آنان و فرستادنشان در جنگ با دولت افغانستان، بخشی از پالیسیای است که استخبارات و ارتش این کشور به پیش میبرد؛ سیاستی که حکومتها در افغانستان را همواره درگیر مسایل داخلی نگه داشته تا فرصت دستانداختن به مسئلهی دیورند را پیدا نکنند.