سنبله 07, 1396 14:59 Asia/Kabul
  •  شهادت امام باقر ع

به مناسبت شهادت امام باقر علیه السلام ویژه برنامه ای دیده ایم.

هفتمین روز از ماه ذی الحجه ، سالروز شهادت یکی از اهل بیت پاک پیامبر اسلام (ص)، حضرت امام محمد باقر (ع) است. امام محمد باقر (ع) در روز سوم ماه صفر سال 57 ه.ق در مدینه دیده به جهان گشود .دوران امامت امام محمد باقر ( ع ) از سال 95 هجرى که سال درگذشت امام زین العابدین ( ع ) است آغاز شد و تا سال 114  یعنى مدت 19 سال و چند ماه ادامه داشته است. و در روز هفتم ماه ذی الحجّه سال 114 ه.ق در سن 57 سالگی به دستور هشام بن عبدالملک خلیفه بنی امیه مسموم شد و در مدینه به شهادت رسید و در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد. با عرض تسلیت سالروز شهادت امام باقر (ع ) فرازهایی از زندگی ایشان را برای شما عزیزان و دوستداران اهل بیت پیامبر نقل می کنیم.

پس از رسول خدا، ظاهرا قرآن، به عنوان منبع اصلى شناخت مسایل عقیدتى وعبادى و سیاسى، در جامعه اسلامى باقى ماند. اما این منبع بزرگ و عمیق نیاز به مفسرانى آشنا با پیام وحى داشت، که متاسفانه با سیاست های حاکم بر جامعه آنها به حاشیه رانده شده بودند. با گذشت زمان، نیازهاى اعتقادى و پرسشهاى عبادى یکى پس از دیگرى مطرح می شد  و کسانى که در جامعه به عنوان عالم و محدث شناخته مى ‏شدند، ناگزیر باید جوابى را براى هر پرسش و مسأله ارائه می دادند! اما عدم احاطه کامل آنان بر مجموعه معارف قرآنى از یک سو، و عدم آشنایى آنان با فرهنگ ویژه وحى از سوى دیگر، سبب گردید تا با قیاس و توجیه گرى و یا با تکیه بر آراى شخصى عقیده‏اى را ابراز کرده و یا فتوایى را صادر کنند. بنابر این، یکى از راههاى اساسى مبارزه با این مشکل، بازگرداندن مردم به قرآن و هشدار دادن آنان نسبت به آراى ساختگى و غیر مستند به وحى بود.  امام باقر (ع) در راستای انجام وظیفه خود در نشر معارف اسلامی و برای آگاهی مردم در این باره مى‏ فرمود: "هر گاه من حدیث و سخنى براى شما گفتم، ریشه و مستند قرآنى آن را از من جویا شوید." امام باقر (ع) با این شیوه، در صدد بود تا ضمن اینکه روحیه قرآن گرایى را در میان اهل دانش و جامعه اسلامى تقویت نماید، انحراف بینش هاى سطحى کسانیکه تظاهر به علم و دانش بسیار می کردند، را به مردم نشان دهند .

امام باقر (ع) در برخى از سخنان و مباحثه های که با افراد مختلف داشتند، با صراحت از قرآن و کسانی که قدرت تفسیر آن را داشتند، دفاع می نمودند. چنانکه درگفتگوی ایشان با حسن بصرى، متکلم، و مفسر قرآن که به زهد نیز معروف بود این صراحت کاملا ًمشخص است. روزی حسن بصرى خدمت امام باقر (ع) آمد و گفت : آمده ‏ام تا مطالبى درباره قرآن از شما بپرسم. امام فرمود: آیا تو فقیه اهل بصره نیستى؟ پاسخ داد: این چنین گفته مى‏ شود.  امام فرمود: آیا در بصره شخصى هست که تو مسایل و احکام را از او دریافت کنى؟ پاسخ داد: خیر.  امام فرمود: بنابر این، همه مردم بصره، مسایل دینشان را از تو مى‏ گیرند؟ گفت: آرى.  امام باقر (ع) فرمود: سبحان الله! مسؤولیت بزرگى را به گردن گرفته‏ اى. سپس فرمود : از جانب تو سخنى برایم نقل کرده ‏اند که نمى‏ دانم واقعا تو آن را گفته‏ اى یا بر تو دروغ بسته‏ اند.  حسن بصرى گفت: آن سخن چیست؟ امام پاسخ دادند : مردم گمان کرده‏ اند که تو معتقدى خداوند امور بندگان را به خود آنان تفویض کرده است!  حسن بصرى سکوت اختیار کرده و هیچ نمى‏ گفت!

امام باقر (ع) براى این که وى را به ریشه اشتباهش متوجه سازد و بنمایاند که ‏عامل اصلى کج فهمى او، ناتوانى در فهم معارف قرآن است، برایش نمونه ‏اى روشن آورد و گفت:  اگر خداوند در قرآنش به کسى ایمنى داده باشد، آیا براستى پس از این ایمنى تضمین شده از سوى خدا، بر او ترسى هست؟ حسن بصرى گفت: خیر، ترسى بر او نخواهد بود.  امام باقر (ع) فرمود: اکنون آیه‏ اى را برایت مى‏ خوانم و سخنى با تو دارم، من گمان نمى‏ کنم که آن آیه را به گونه صحیح؛ تفسیر کرده باشى! که اگر غلط تفسیر کرده‏ اى، هم خودت را هلاک کرده ‏اى و هم پیروانت را.  آن آیه 18 سوره سبا است، که می فرماید : وَجَعَلْنَا بَیْنَهُمْ وَبَیْنَ الْقُرَى الَّتِی بَارَکْنَا فِیهَا قُرًى ظَاهِرَةً وَقَدَّرْنَا فِیهَا السَّیْرَ ۖ سِیرُوا فِیهَا لَیَالِیَ وَأَیَّامًا آمِنِینَ:

 و میان مردم سبا و شهرهایی که در آن ها برکت نهادیم ، آبادی های به هم پیوسته و نمایان قرار دادیم ، و سیر و سفر را در [ میان ] آنان متناسب و به اندازه مقرّر داشتیم ، [ و گفتیم: ] شب ها و روزها با امنیت در آنها مسافرت کنید." حال آنکه شنیده ‏ام که گفته ‏اى مراد از سرزمین مبارک و امن، سرزمین مکه است! آیا کسانى که براى حج به مکه سفر مى ‏کنند مورد هجوم راهزنان قرار نمى ‏گیرند و در مسیر آن هیچ ترسى ندارند و اموالشان را از دست نمى ‏دهند؟ حسن بصرى گفت: آری! امام فرمود: پس چگونه ایمن هستند و امنیت دارند؟ ! این آیه مثالى است که خداوند درباره ما اهل بیت رسالت، بیان داشته است. ما سرزمین مبارکیم و سرزمین هاى آشکار (قرى ظاهرة) نمایندگان و فقهاى پیرو ما هستند که میان ما و پیروانمان قرار دارند و مطالب ما را به آنان مى‏ رساندند  و قدرنا فیها السیر: مثالى است از حرکت و کاوش علمى.  همچنان که سیروا فیها لیالى و ایاما ؛ مثالى است از تهییج مردم براى کسب هماره دانش در زمینه حلال و حرام و واجبات و احکام از اهل بیت (ع) . لذا هر گاه مردم از این طریق معارف دین را دریافت کنند، ایمن از شک و گمراهى ‏اند...

امام باقر (ع) همواره مومنان را سفارش می‌نمودند که تمام امور را با ملاک الهی بسنجند و در هر مورد رضای الهی را در نظر بگیرند. چرا که اگر انسان هر مسئله‌ای را با عقل خویش بر اساس خوبی و بدی آن بسنجد به خطا رفته و از دامنه اعتدال خارج می‌گردد. لذا می‌فرمودند: " اگر بر تو ظلم کردند، تو ظلم نکن. اگر به تو خیانت کردند، تو خیانت نکن. و اگر از تو تعریف کردند، خوشحال نشو. اگر از تو بدگویی کردند، ناراحت نشو. دقت کن در مورد حرفی که درباره‌ات گفته‌اند. اگر آنچه گفته‌اند، در خود می‌یابی، خشم تو بر این واقعیت، موجب دوری تو از خدا می‌شود که این بزرگتر است از ترسی که از افتادن از چشم مردم داری. و اگر خلاف گفته آنها هستی، ثوابی به دست آورده‌ای، بدون آن که در کسب این ثواب خود را به زحمت و رنج انداخته باشی. کسانی که وقتی خشمگین می‌شوند ستم نمی‌کنند و وقتی خوشحالند، اسراف و زیاده‌روی ندارند؛ باعث برکت برای اطرافیانند." البته این ترک مقابله به مثل نسبت به ظالم در حوزه فردی و شخصی است، نه در خصوص ظلم اجتماعی! از همین ‌رو، اگر در جامعه اسلامی مسلمان و مومنی ظلمی را در حق شخصی مرتکب شود که جنبه اجتماعی آن برجسته‌تر باشد، باید برای حفظ اجتماع اصل مقابله به مثل مراعات شود ، تا امنیت اجتماعی حفظ و حقوق اجتماع ادا شود.

امام باقر (ع) در برابر ظلم و ستم حاکمان بر مردم و جامعه اسلامی، هرگز سکوت نمی کرد. ایشان در فرصت های مختلف درباره عملکرد نادرست حاکمان بنی امیه به افشاگری می پرداخت . آن حضرت معتقد بود که رهبران و حاکمان در سعادت و یا بدبختی ملتها نقش اساسی دارند . اگر رهبران ، صالح و درستکار باشند ، جامعه را به سر منزل نیکبختی و سعادت هدایت می کنند .امام باقر(ع) با پنج خلیفه از خلفاى بنى امیه معاصر بود که تقریباً همه آنان یکی از دیگری ستمکار تر و ظالم تر بودند. آخرین آنان، هشام بن عبدالملک بود، که بسیار بخیل ، خشن ، ستمگر و بی عاطفه بود . او نمی توانست امام را چون چراغی نورانی ، راه هدایت را برای مردم روشن می کرد، تحمل کند.  لذا بر ایشان بسیار سخت می گرفت. او در اقدامی سخیف امام باقر (ع) را به اجبار به مرکز حکومت خود در شام ، فراخواند . امام باقر وقتی در مجلس هشام حاضر شد ، فرمود : "اگر حکومت های زودگذر در دست شماست ، بدانید که حکومت همیشگی از آن ماست و عاقبت (سرانجام نیک ) از آن پرهیزگاران است."
حضور امام در شام ، عظمت معنوی و علمی آن حضرت را برای جویندگان حقیقت روشن تر ساخت . امام در آن سرزمین نیز زبان گویا و فصیح اسلام بود . لذا هشام ، به ناچار  امام را به مدینه بازگرداند . اما از آنجائیکه احساس نگرانی او از امام تمامی نداشت ، لذا  تصمیم گرفت وجود نورانی امام باقر (ع) را از سر راه خویش بردارد . وی در چنین روزی، یعنی؛ در هفتمین روز از ماه ذی الحجه تصمیم خود را به اجرا درآورد ، و آن حضرت را مسموم و به شهادت رساند .  

با عرض تسلیت مجدد سالروز شهادت امام باقر (ع) ، سخن ارزنده از آن حضرت را نقل می کنیم. امام می فرماید :" سه چیز است که در هر شخصی باشد، ایمان به خدا در او کامل است: اول کسی که وقتی خشنود است، این خشنودی؛ او را داخل کار باطل نکند. دوم اینکه وقتی خشم گرفت، خشم اش او را از حق خارج ننماید. و سوم  وقتی قدرت یافت، بیشتر از حق خود برندارد.

کلیدواژه