عقرب 01, 1396 17:53 Asia/Kabul
  • شهیدی دیگر از سپاهیان حسین (ع) ، به یاد سردار شهید شعبان نصیری

هنوز حال و هوای محرم و یاد امام حسین (ع) در دلها شور به پا می کند. هرروز تصاویر تازه ای از شهیدان با عنوان «شهید مدافع حرم»، زینت بخش خیابان‌ها و کوچه‌ها در شهرهای مختلف می‌شود.

هنوز حال و هوای محرم و یاد امام حسین (ع) در دلهای انسان های آزاده جهان شور به پا می کند. هر روز تصاویر تازه ای از شهیدان با عنوان «شهید مدافع حرم»، زینت بخش خیابان‌ها و کوچه‌ها در شهرهای مختلف برخی کشورهای اسلامی می‌شود. آنان که می‌دانند این شهدا در چه مسیری و برای تحقق چه اهدافی گام برداشتند، شوق تداوم‌بخشی راه این عزیزان به حق پیوسته در وجودشان شعله‌ور است. اما آنان که با عمق تحولات در منطقه و جنگ‌های نیابتی نظام سلطه در کشورهایی چون سوریه و عراق آشنا نیستند، به طور قطع از خود می‌پرسند که این افراد برای چه به سوریه و عراق رفته‌اند؟

یکی از شهیدان در پاسخ به این سوال می گوید: عقل می گوید بمان و عشق می گوید برو... واین هر دو، ‌عقل و عشق را، خداوند آفریده است تا وجود انسان در حیرت میان عقل و عشق معنا شود. حادثه عاشورا عقلانیتی است که با عنصر آگاهی و انتخاب که گوهری ترین و جوهری ترین وجه سرشت انسان است، به عاطفه و احساس می رسد. کربلا جریان برجسته کردن حقیقت ایمان است که از یک معبر معرفتی عبور می کند و شور و شعور می آفریند. امام حسین (ع) رئیس دانشگاه کربلا است و نام آوران عاشورا، استادانی هستند که  ایثار، ظلم ستیزی، امر به معروف، حق طلبی و احیای دین خدا را آموزش می دهند.

رهبر انقلاب اسلامی مسئله‌ی شهدای دفاع از حریم اهل‌بیت را از ماجراهای عجیب تاریخ می داند و می گوید: «ما در دوران جنگ جوان‌ها را تشویق می‌کردیم به اینکه بروید به میدان جنگ، اجابت می‌کردند و می‌رفتند؛ امام یک سخنرانی می‌کردند، خیل جوان‌ها راه می‌افتادند می‌رفتند [امّا] امروز ما چنین تشویقی نمی‌کنیم، درعین‌حال این انگیزه چقدر قوی است، این ایمان چقدر شفّاف است که این جوان از ایران، از افغانستان، از کشورهای دیگر راه می‌افتد، بلند می‌شود از همسر جوانش، از کودک خردسالش، از زندگی راحت می‌گذرد، می‌رود در یک کشور، و در یک خاک غریب، در راه خدا مجاهدت می‌کند و به شهادت می‌رسد. این چیز کوچکی است؟ اینها شگفتی است. انقلاب اسلامی از این شگفتی‌های تاریخ‌ساز به خود دیده است.»

سردار شعبان نصیری یکی از این شگفتی سازان است. او  از مستشاران زبده نظامی ایران درعراق بود که در روز جمعه 5 خرداد ماه 96 مصادف با شب اول ماه مبارک رمضان درعملیات آزادسازی غرب موصل توسط تروریست‌ها تکفیری به شهادت رسید. او از اهالی کرج در استان البرز و از جانبازان 8 سال دفاع مقدس بود. در آن دوران سمت هایی همچون جانشین فرمانده گردان امام سجاد (ع) و جانشین فرمانده گردان حضرت علی اکبر(ع) لشکر 10 سیدالشهدا(ع) را برعهده داشت .سردار نصیری که چریکی توانا و استراتژیست بود، به سادگی متقاضیان را وارد عرصه جنگ نمی کرد و همواره آنها را در فرایند تصمیم آگاهانه، بدور از احساسات و هیجانات لحظه ای، بسوی پخته شدن سوق می‌داد.

شهید شعبان نصیری در کنار حاج قاسم سلیمانی

شخصیت شهید نصیری لایه های پیچیده و به ظاهرا متناقضی را در خود جمع کرده بود. ارتباط او با نوجوانان، میانسالان و پیران جامعه، عمیق، جذاب و ماندگار بود. می توان امروز از چندین نسل نام برد که در تعالیم و مکتب فکری او، دوران جوانی خود را در مسیر سازنده، مؤمنانه و خلاقانه طی کرده اند. در واقع، شهیدنصیری در عرصه جنگ نرم، که دشمن برای مقابله با انقلاب اسلامی آغاز کرد، در قامت یک نیروی فرهنگی، همراه با تعدادی از جوانان، مؤسسه ای فرهنگی تاسیس کرد و در آن قالب، خدمات فرهنگی و تربیتی گسترده ای به جامعه و خانواده شهدا ارائه کرد. همسرش درباره یکی از اقدامات او چنین می گوید:

«سال‌های پس از جنگ تصمیم گرفت خانواده‌های شهدا را به مناطق جنگی ببرد. .. خودمان دوتایی و خودجوش.. می‌گفت این بچه ها باید ببینند پدرانشان کجا شهید شدند و چه سختی‌هایی در دفاع از کشور کشیدند. خودش هم رهبری گروه را برعهده داشت و هم روایت‌های جنگ را برای بچه‌ها می‌گفت. بچه‌ها، بابا شعبان صدایش می‌زدند. او  جای خالی پدر شهیدشان را برایشان پر کرده بود و هیچ واژه‌ای جز بابا برای صداکردنش نداشتند. تا همین روزهای قبل از شهادتش با او تماس می‌گرفتند و به منزلمان می‌آمدند و هر مشکلی که برایشان پیش می‌آمد، نخستین شماره‌ای که با آن تماس می‌گرفتند بابا شعبان بود.»

جنس شهید، بلند نظری و حرکت در فراسوی مرزهاست، در واقع شهید برای استقرار حق و عدالت، با ظلم و بی عدالتی مبارزه می کند.لذا باید شهداء را قهرمانان حقوق بشر نام نهاد. شهداء همه از اندیشه و آرمان متعالی برخوردارند و عملشان خالص برای خداست ولی در میان آنها بعضی از بعضی دیگر برگزیده ترند. و این شهید بزرگ قامت به مولایش امام حسین علیه السلام اقتدا کرد. در سال ۱۳۹۰ برای کمک به مردم مظلوم سومالی، عازم موگادیشو شد و با آغاز درگیری های سوریه و عراق، راهی دمشق و حلب و کربلا و سامرا شد. او حضور موثری در سوریه داشت و رفاقت و نزدیکی اش به فرمانده دلاور سپاه قدس، سردار قاسم سلیمانی باعث شد از مشورت های او در عرصه های مختلف، استفاده کنند؛ اما آشنایی قدیمی اش با مجاهدان عراقی و تسلط او بر زبان و منش و رفتار آنها موجب شد فعالیت هایش را در مبارزه با داعش در عراق متمرکز کند.

سردار شهید شعبان نصیری در میان همرزمانش در نبرد علیه داعش

شهید شعبان نصیری خندان بود و دردمند، ایرانی بود و دوست وفادار سایر ملیت ها، او سردار بود و در عین حال یک پاسدار و بسیجی ساده، در دنیا بود اما دل به آخرت سپرده بود و خوب می دانست که دنیا فرصت بزرگی برای عمل صالح و چالش جدی برای دلبسته شدن به جنبه فانی است. او از مکتب امام خمینی (ره) خوب آموخته بود که تحجر و تکفیر در یک  مسیر قرار دارند، لذا بخش مهمی از عمر خود را در مسیر مبارزه با تحجر و تکفیری های داعش سپری کرد. در حالی که خود از تحجر دور بود و یک نوع بصیرت و حکمت نهادینه در شخصیت او موج می‌زد.

آرامش شعبان، ریشه در پیوند با خدای آرامش بخش هستی داشت. در بحران ها، پیچیدگی ها، ناملایمات زندگی و  در زمان مجروحیت و محرومیت و همچنین در تنگناها و کاستی های مسیر جنگ، همواره از چهره ای آرام و در عین حال بی قرار برای دست یافتن به حقیقت الهی برخوردار بود. این ویژگی انسانهای بزرگ است که امور دنیوی در نزدشان کوچک می شود و در پرتو انس با خدا از یک روح بلند و فراگیر برخوردار می‌شوند. از همین رو، زندگی شخصی و خانواده گی شهید نصیری هرگز وارد یک مسیر دنیا گرایانه، حرص مال و حتی توسعه حلال دارایی ها نشد. و هرگز دنیای رنگارنگ، رنگ الهی او را تغییر نداد. زندگی و سیره عملی او بیانگر این حقیقت بود "که چه رنگی زیباتر از رنگ خداست"؟! و ما تنها او را عبادت می کنیم (بقره - 138).

بعضی تصور می کنند که عقلانیت صرفاً ماهیتی دنیاگرایانه دارد و محاسبات عقلانی امری است که منجر به قدرت، توسعه و پیشرفت اقتصادی، اجتماعی و سیاسی می شود. در اندیشه الهی، انسان حکیم و عاقل کسی است که از توانایی تشخیص حق از باطل برخوردار باشد و در مسیر مستقیم الهی حرکت کند. شهید نصیری با دانش و اندیشه، بر تربیت نوجوانان تمرکز می کرد و کار را به آنجا می رساند که نسل های متنوعی از جامعه کارگری، طبقه متوسط و حتی فرزندان جامعه متمول و پولدار را گرد هم می آورد. یکی از دوستانش می گوید:«سردار نصیری عاشق انسان ها بود، چون عشق الهی در قلب او موج می زد. عاشق خدا نمی تواند نسبت به سلامت و آسایش انسان ها بی تفاوت باشد. آثار این عشق در عشق متقابل انسانها ظهور پیدا کردو همه به او عشق می ورزیدند»

سردار شهید در وصیت خود خطاب به نوه اش این چنین می نویسد: «فکر کردم در این زمان بسیار کوتاه چه بنویسم تا چراغ راهت باشد و همیشه راهنمای وجودت.
سعی کن دروغ نگویی که دروغ گناه بسیار بزرگی است.
اگر حق را شناختی هیچوقت از مسیر آن خارج نشو
ساده و سالم زندگی کن، هر کاره‌ای که هستی مهم نیست، چه رفتگر زحمتکش شهرداری باشی و چه متخصص سوخت موشک،
اشتباهاتت را هرچند کوچک بپذیر و جبران کن که ساخته شوی.»

وصیت شهید نصیری به نوه اش

سردار نصیری حدود یک ماه قبل از شهادت، مورد اصابت گلوله های مستقیم داعشی ها قرار گرفت و از ناحیه دست راست به شدت مجروح شد. مداوای او در بیمارستان های عراق ممکن نبود و به همین خاطر به ایران اعزام شد. اما باز هم قرار بر این بود تا برای تکمیل درمان به آلمان اعزام شود که نپذیرفت. با همان دستی که قدرت بالا آمدن نداشت، بی محابا عازم عراق شد و مبارزاتش را  ادامه داد.

سردار نصیری روز جمعه 5 خرداد 1396(26 می 2017) در آخرین روز ماه شعبان، در مسیر آزاد سازی غرب موصل به شهادت رسید، و این پیام را رساند که شهادت پایان امر نیست، بلکه آغاز جلوه گری های هدایت بخش، مقاومت ساز و تقویت کننده ایمان بازماندگان، و آغاز شهد شیرین حضور در بهشت الهی است. او بعد از نماز ظهر، غسل شهادت کرده بود و به گفته همراهانش، چهره آرامَش، نورانی تر شده بود.

 

 

کلیدواژه