حق باش، حق بگو، حق بخواه / نگاهی به آیه 81 سوره اسرا در قرآن
پارس تودی- انبیای عظام الهی، اگرچه که تکتکشان با محرومیتها و ناکامیها مواجه شدهاند، اما درمجموع، سِیر بشریت بهسوی ترقی و تعالی بوده و عاملش انبیا بودند.
در آیه 81 سوره اسرا در قرآن خداوند می گوید:
وَقُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ ۚ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا.
و بگو: «حق آمد، و باطل نابود شد؛ یقیناً باطل نابود شدنی است!»
در اینجا می خواهیم نگاهی به این آیه بیاندازیم.
تحلیل آیه
«وَقُلۡ جَآءَ ٱلۡحَقُّ» و ای پیغمبر بگو: حق آمد «وَزَهَقَ ٱلۡبَٰطِلُۚ» و باطل نابود شد. این سنت الهی است و راه انبیا هم که مصداق حق است، مشمول این سنت میشود؛ «إِنَّ ٱلۡبَٰطِلَ کَانَ زَهُوقٗا» سنت این است که اساساً باطل، نابودشدنی است. باطل یعنی پوچ، به این معنا که از ابتدا شکست خورده بوده و در واقعِ جهان، هرگز نمیتواند کاری پیش ببرد. طبق این سنت، انسان هرکاری در راه خدا و پیروی از انبیا کند، چون «حق» است، محقق خواهد شد و سرانجام در عالَم تأثیر میگذارد و پیروز میشود.
نگاهی به مثال آب یا کف
آب را به لیوان بریز و تماشا کن! کفها بالا میآیند، بالای آب، اما بالا نمیمانند، اصلاً نمیمانند. ولی آب میماند، آب مایه حیات است، تشنگان را سیراب میکند، درختان را بارور، گلها را شکفته، میوهها را رسیده، و به هر چیز سروسامان میدهد. اما کفها چه؟ نه سیراب میکنند و نه میرویانند.
در نگاه قرآن کریم حق عین آب است، و عین آب غالباً خاموش، بیادعا، افتاده، و مایه حیات و طراوت است. و باطل عین کف، مستکبر، بالانشین، خالی، بیمحتوا، بیخاصیت و رفتنی. «إِنَّ ٱلۡبَٰطِلَ کَانَ زَهُوقٗا»
پس یادت باشد اگر باطل و عاطل باشی نمیمانی، محو میشوی، تمام میشوی. نه تنها آدمهای باطل نمیمانند، فکرهای باطل هم، عملهای باطل هم.
میخواهی بمانی؟ حق باش، حق بگو، حق بخواه!
آنکه آمدنی است، حق است «جَآءَ ٱلۡحَقُّ» و آنکه رفتنی است باطل است «وَزَهَقَ ٱلۡبَٰطِلُۚ»
پیروزی یا شکست؟
آنجوری که در ذهن ما هست و در تاریخ نبوتها میخوانیم، پیغمبران، همه با تلاشها و جهادها زندگی را گذراندند و بسیاری هم شربت شهادت نوشیدند. پس کار اینها، آیا کار بیثمر و بیفایدهای بود؟ آیا پیغمبران در تاریخ شکست خوردند؟ آیا آن طوری که در ذهن سادهدلانِ عالَم هنوز هم هست و قدرتهای ضد انبیا هم بدشان نمیآید که این مطلب در ذهن عامه مردم باشد، انبیا از تلاش خود نتیجه ثمربخشی نگرفتند و بر سرتاسرِ تاریخ، ظلم و ستم و نامردمی و طغیان و کفر تسلط داشته است؟ آیا اینجور است؟ ما معتقدیم که اینجور نیست.
دو مطلب ما در اینجا داریم: یکی اینکه این سلسلهای که به نام نبوت و رسالت معروف است، یعنی قافله پیغمبران از آدم تا خاتم، اینها چهکار کردند؟ مجموعشان چه عملی را انجام دادند؟ آیا پیش بردند یا ورشکسته شدند؟ این یک مطلب است. مطلب دیگر این است که انبیای عظام الهی هر کدامی در زمان خود، آیا موفق شدند یا شکست خوردند؟
در مساله اول اینجور نتیجه میگیریم، میگوئیم که انبیای عظام الهی، اگرچه که تکتکشان با محرومیتها و ناکامیها مواجه شدهاند، اما درمجموع، سِیر بشریت بهسوی ترقی و تعالی بوده و عاملش انبیا بودند. انبیا بودهاند که انسان را بهسوی آن سرمنزل مقصود و بهسوی سررشته عاقبت انسانی هل دادند، حرکت دادند، به او کمک کردند در رفتن این راه.
و اما هر دانهدانه از پیغمبران، یعنی هر تکتک از نهضتهای انقلابی الهی و توحیدی، آیا آنها موفق شدند یا نه؟ میگوئیم اینجا یک قاعده کلی وجود دارد. قاعدۀ کلی این است که هر کدامی دارای ایمان و صبر کافی بودند، موفق شدند؛ هر کدامی دارای ایمان و صبر کافی نبودند، موفق نگشتند.
برگرفته از طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، آیتالله خامنهای.
عبارات کلیدی: قرآن چه کتابی است، حق چیست، پیامبران که بودند، پیامبران در قرآن ، اندیشه های آیت الله خامنه ای