اسد 16, 1395 17:10 Asia/Kabul
  • بحران یمن
    بحران یمن

یمن که برخی از تحلیلگران از آن به افغانستان جهان عرب و برخی دیگر آن را به دلیل شکست عبدالناصر در دهه 1960 ، ویتنام جهان عرب می‏ نامند، شرایط بحرانی را پشت سر می‏ گذارد

یمن که برخی از تحلیلگران از آن به افغانستان جهان عرب و برخی دیگر آن را به دلیل شکست عبدالناصر در دهه 1960 ، ویتنام جهان عرب می‏ نامند، شرایط بحرانی را پشت سر می‏ گذارد. هفدهمین ماه بحران یمن درحال سپری شدن است. آماری که از نهادهای مختلف به خصوص صندوق حمایت از کودکان ملل متحد (یونیسف) ارائه شده حاکی است که آنچه طی 17 ماه در نتیجه جنگ ائتلاف عربی به رهبری عربستان سعودی در یمن رخ داد ، مصداق بارز جنایت جنگی ، جنایت علیه بشریت و جنایت علیه صلح است. طبق آمار یونیسف تا پایان ماه می 2016 ، 21.1 میلیون یمنی به کمک‏های بشردوستانه نیاز دارند که 9.9 میلیون نفر کودک هستند، 2.7 میلیون نفر در داخل یمن آواره شدند، 320 هزار کودک زیر 5 سال در خطر سوء تغذیه بسیار شدید قرار دارند، 2.2 میلیون کودک از تحصیل محروم شدند، 8 میلیون کودک نیازمند حمایت‏های اجتماعی هستند، 14.1 میلیون نفر نیز به مراقبتهای بهداشتی نیاز دارند. «محمد الاسعدی» سخنگوی آژانس کودکان سازمان ملل متحد در یمن نیز اخیرا گفت دو سوم کودکانی که دچار سوء تغذیه شده اند با خطر مرگ روبرو هستند. پیش از این نیز سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد "فائو" اعلام کرده بود 50 فیصد مردم یمن ، بویژه ساکنان 19 ولایت از 22 ولایت این کشور از گرسنگی و نداشتن امنیت غذایی رنج می برند و 70 فیصد از جمعیت این کشور برای تامین نیازهای غذایی خود باید به سختی تلاش کنند.

 با وجود آمارهایی که از بحران یمن ارائه می شود و مصداق جنایات های تصریح شده در اساسنامه دیوان کیفری بین المللی است ، جنگ در مناطق مختلف یمن ادامه دارد. بازیگران اصلی صحنه عملیات میدانی یمن شامل ائتلاف عربی به رهبری عربستان سعودی ، مزدوران وابسته به عبد ربه منصورهادی رئیس جمهوری فراری و مستعفی یمن ، ارتش و نیروهای مردمی یمن زیر نظر جنبش انصارالله و کنگره مردمی به رهبری علی عبدالله صالح و همچنین گروههای مختلف تروریستی به خصوص نیروهای القاعده است . بازیگران فرامنطقه ای نظیر آمریکا نیز حضور غیرمستقیم در عرصه عملیاتی یمن دارند. برای مثال؛ «گلوبال ریسرچ» از القاعده به عنوان «دارایی آمریکا» در یمن نام می ‏برد . برخی از گروههای سیاسی اصلی یمن نیز در این جنگ در کنار عربستان سعودی حضور دارند که قبیله الاحمر که از بزرگ‏ترین قبایل یمن است، حزب اخوانی الاصلاح و گروه‏های سلفی یمن از جمله این گروهها هستند. میدان جنگ یمن ، ولایت های صنعا ، تعز ، عدن ، حضرموت ، مأرب ، صعده و الجوف است . یمن شاهد جنگ ارتش و نیروهای وابسته به جنبش انصارالله و کنگره مردمی با ائتلاف سعودی به رهبری عربستان ، جنگ ارتش و نیروهای جنبش انصارالله و کنگره مردمی با مزدوران وابسته به عبد ربه منصورهادی ، ارتش و نیروهای جنبش انصارالله و کنگره مردمی با تروریستهای القاعده و همچنین جنگ نیروهای منصور هادی با تروریستهای القاعده است. بنابراین در عرصه میدانی یمن دو گروه با هم درگیر جنگ نیستند بلکه چهار گروه با یکدیگر می جنگند.

 همزمان با ادامه جنگ ، مذاکرات درباره بحران یمن نیز با میانجیگری اسماعیل ولد الشیخ ، نماینده سازمان ملل متحد در امور یمن ، در کویت پیگیری شد. در مذاکرات کویت که از 21 آوریل 2016 آغاز شد، هیات ملی یمن متشکل از انصارالله و کنگره مردمی و هیات ریاض متشکل از نیروهای منصورهادی است ، حضور دارند. با وجود این که بیش از یکصد روز از آغاز مذاکرات کویت درباره بحران یمن می گذرد ، تاکنون نتیجه ای برای این بحران نداشته است. طولانی شدن مذاکرات و بی نتیجه بودن آن سبب شد دولت کویت برای طرفین ، سقف زمانی تعیین کند اما در این سقف زمانی که تا هفتم اوت بود ، نشانه ای از امکان دستیابی طرفین مذاکره کننده به توافق وجود نداشت و رسما مذاکرات به تعویق افتاد . هنوز معلوم نیست ادامه مذاکرات در کویت برگزار خواهد شد یا کشور دیگری میزبان این مذاکرات خواهد بود . سئوال این است چرا مذاکرات کویت با وجود تلاشهای نماینده سازمان ملل در امور یمن نتیجه ای نداشته است؟ «مایکل برچر» ، نویسنده کتاب «بحران در سیاست جهان» شاخص ها و نشانه های شدت یک بحران را شامل تعداد بازیگران ، میزان مداخله قدرتهای بزرگ ، اهمیت ژئواستراتژیک ، میزان عدم تجانس طرفهای درگیر ، موضوع بحران و بروز یا عدم بروز خشونت می داند. در بحران یمن همه این شاخص ها وجود دارد. البته شمار گروههای درگیر در بحران یمن به اندازه بحران سوریه نیست و تنها به دو گروه هیات ملی و هیات ریاض محدود است . در درون هر یک از این گروه‏ها اما ، گروه‏های سیاسی دیگری نیز وجود دارد که هر یک سهمی از قدرت را خواستار است . مداخله قدرت‏های بزرگ در بحران یمن آشکار است و آشکارترین آن که عامل اصلی بحران نیز هست ، تهاجم نظامی عربستان سعودی به یمن است. علاوه بر این ، هیات ریاض مستقیما از دولت عربستان سعودی دستور می ‏گیرد. موقعیت جغرافیایی یمن نیز حایز اهمیت است ، زیرا این کشور در همسایگی عربستان سعودی قرار دارد و تنگه راهبردی باب المندب نیز در این کشور قرار گرفته است. عدم تجانس میان طرفهای درگیر ، در سطح بالایی قرار دارد . در حالی که منصورهادی و طیف وابسته به آن ، همواره در قدرت حضور داشتند جنبش انصارالله همیشه در حاشیه سیاست یمن قرار گرفته و توسط نظام سیاسی این کشور سرکوب شده است . انصارالله به لحاظ ماهیت سیاسی ، مخالف سیطره غرب و رژیم آل سعود بر یمن است اما هیات وابسته به منصورهادی وابستگی آشکاری به غرب و عربستان سعودی دارد. موضوع بحران یمن نیز مربوط به چینش و توزیع قدرت و تعیین نوع نظام سیاسی آن است که در عرصه حکومت داری ، مهم‏ترین موضوع برای گروههای سیاسی یک کشور محسوب می‏ شود. خشونت نیز در بحران یمن به اوج خود رسیده که آمارهای ارائه شده توسط نهادهای مختلف بین‏ المللی به ‏خصوص صندوق کودکان ملل متحد (یونیسف) گویای این خشونت شدید است. بنابراین می توان گفت یکی از مهمترین دلایل بی نتیجه ماندن مذاکرات کویت درباره بحران یمن این است که همه شاخصه ها و نشانه های یک بحران شدید ، درباره یمن صدق می ‏کند.از دید مایکل برچر، یک بحران به چهار مرحله پیدایش ، گسترش ، کاهش و تأثیر تقسیم می ‏شود و مرحله کاهش بحران نیز با کاهش تنش های خصومت آمیز آغاز می شود. آنچه از تحولات کنونی یمن مشاهده می ‏شود که شکست مذاکرات کویت نیز از جمله آن است ، این است که تنش‏های خشونت آمیز هنوز کاهش نیافته است. عامل دیگر نتیجه ندادن مذاکرات کویت مربوط به نقشی است که دولت این کشور در مذاکرات ایفا کرد. دولت کویت نقش خود را در مذاکرات به میزبانی محدود کرده است . درحالی که دولت کویت می تواند مانند دولت قطر که در بحران های لبنان ، یمن و سودان پیش از سال 2011 میانجیگری کرد ، نقش یک دولت میانجی را ایفا کند و با شیوه های مختلف ، از جمله اهرم اقتصادی ، طرفین مذاکره را برای دستیابی به راهکار و توافق ترغیب کند.

سئوال دیگر این است که با وجود شکست مذاکرات کویت ، چشم انداز بحران یمن چگونه است و چه سناریو هایی در راه بحران یمن است ؟ چشم‏ انداز بحران یمن و سناریوهای آنرا باید مطابق با شرایط میدانی و سیاسی کنونی حاکم بر این کشور که شامل دوگانه جنگ و مذاکره است، تعیین کرد.در سناریو نخست ، ائتلاف عربی به رهبری عربستان سعودی همچنان به جنگ علیه یمن ادامه می‏ دهد، ارتش و نیروهای وابسته به انصارالله و کنگره مردمی یمن به جنگ با ائتلاف عربی، نیروهای منصور هادی و تروریست‏های القاعده ادامه خواهند داد و درگیری محدود میان نیروهای منصورهادی و تروریست‏های القاعده نیز ادامه خواهد یافت . نتیجه این روند ، علاوه بر وخیم‏تر شدن اوضاع انسانی در یمن و گسترش حوزه نفوذ و حضور تروریست‏های القاعده در این کشور ، می ‏تواند شامل تجزیه یمن به مدل قبل از 1990 یعنی تشکیل دو کشور یمن شمالی و جنوبی و یا شکل‏ گیری مدل لیبی پس از 2014 باشد که در آن به طور همزمان سه دولت وجود دارد . گرچه جامعه جهانی، دولت مستعفی به ریاست منصورهادی را دولت رسمی یمن می‏ شناسد ، اما واقعیت سیاسی این است که در یمن سه دولت حضور دارد. انصارالله و کنگره مردمی یمن در بخش‏هایی از یمن به خصوص در صنعا ، پایتخت ، قدرت را در اختیار دارند. این دو گره اخیراً طرح تشکیل شورای سیاسی متشکل از ده عضو را مطرح کردند که انصارالله و کنگره مردمی هر یک پنج نماینده در این شورا خواهند داشت. دولت مستعفی به ریاست منصورهادی در مناطق جنوبی یمن به خصوص در عدن قدرت را در اختیار دارد و شهر عدن را مرکز دولت مستعفی قرار داده است. ضلع سوم قدرت در یمن را نیز تروریست‏های القاعده تشکیل می‏ دهند که در مناطقی مانند ولایت‏های حضرموت و ابین حضور پررنگی دارند و می‏ توانند مانند بحران لیبی در یمن نیز دولتی تشکیل دهند. در سناریوی دوم با تلاش نماینده سازمان ملل در امور یمن ، مذاکرات درباره بحران یمن در کویت یا کشور دیگری ادامه خواهد داشت. با توجه به اینکه اختلاف میان هیات ملی و هیات ریاض زیاد است ، امکان دستیابی به توافقی سازنده در کوتاه مدت وجود ندارد. به نظر می رسد مذاکرات درباره بحران یمن زمانی می ‏تواند به توقف یا دست‏ کم کاهش بحران در این کشور بینجامد که ابتدا مذاکرات میان بازیگران منطقه‏ ای و فرامنطقه ‏ای تأثیرگذار در بحران یمن برگزار شود و این بازیگران به توافق ابتدایی و نقشه راهی برای ساختار و چینش قدرت در یمن دست یابند. پس از این مرحله ، مذاکرات گروه‏های یمنی می تواند مطابق نقشه راه تعیین شده برگزار شود. در این صورت تشکیل دولت وحدت ملی و تعیین ساختاری فدرالی برای نظام سیاسی یمن ، نظیر مدل عراق امکان بروز بیشتری خواهد داشت. این مدل فدرالی مورد حمایت غرب نیز هست و غرب به رهبری آمریکا در تلاش است در کشورهای منطقه خاورمیانه نظام فدرالی ایجاد شود. در صورتی که این روند در یمن طی نشود ، با توجه به اینکه هیات ریاض به طور مستقل تصمیم نمی‏ گیرد و مبنا را نیز قطعنامه 2216 قرار می‏ دهد که جنبش انصارالله و کنگره مردمی با بخش‏های اصلی آن مخالف هستند ، مذاکره ، نتیجه سازنده ‏ای برای بحران یمن نخواهد داشت . شکست مذاکرات سیاسی نیز به معنای تداوم جنگ و احتمال بروز سناریوهای ذکر شده خواهد بود. 

کلیدواژه