سرطان 11, 1397 13:20 Asia/Kabul
  • مسلمانان در محاصره احزاب

در ماه شوال سال پنجم هجری، جنگ احزاب علیه مسلمانان رخ داد، جنگی که به جهت امکانات وسیع و تعداد زیاد سپاهیان دشمن در برابر تعداد کم و امکانات ناچیز رزمندگان اسلام ، تهدیدی جدی برای دین نوپای اسلام تلقی می شد. درسوره‌ای از قرآن که به نام سوره احزاب قرار داد خداوند متعال در قرآن به موضوع احزاب اشاره می‌کند که این خود نشان از اهمیت این جنگ دارد.

در ماه شوال سال پنجم هجری، جنگ احزاب علیه مسلمانان رخ داد، جنگی که به جهت امکانات وسیع و تعداد زیاد سپاهیان دشمن در برابر تعداد کم و امکانات ناچیز رزمندگان اسلام ، تهدیدی جدی برای دین نوپای اسلام تلقی می شد.

 

در این جنگ مشرکان مکه به تحریک یهودیان مدینه، اتحاد نظامی نیرومندی را تشکیل دادند، که در آن قبایل و گروه های مخالف اسلام وارد عمل شده تا دین اسلام را به کلی از بین ببرند. این جنگ از خطرناک ترین جنگ ها، علیه اسلام بود که اگر کوچک ترین غفلتی در آن صورت می گرفت، همه مسلمانان و دین اسلام نابود می شد. به همین دلیل، هنگامى که "عَمرو بن عَبدِوُدّ" برترین جنگجوی قریش، در برابر سرباز رشید اسلام؛ على بن ابیطالب (ع) قرار گرفت، پیامبر(ص) فرمود  " بَرَزَ الإِیمانُ کُلُّهُ اِلَى الشِّرْکِ کُلِّهِ:  تمام ایمان در برابر تمام کفر قرار گرفت." چرا که پیروزى یکى از این دو نفر بر دیگرى، پیروزى کفر بر ایمان یا ایمان بر کفر بود، و به تعبیر دیگر، جنگی بود سرنوشت ساز، که آینده اسلام و شرک را مشخص مى کرد.

جنگ احزاب که به آن جنگ خندق نیز می گویند

 

هنگامیکه به پیامبر (ص) خبر رسید سپاهی بیش از ده هزار نفر از قبیله های مختلف و به منظور براندازی اسلام و مسلمین به سوی مدینه در حرکت هستند؛ شوراى نظامى تشکیل دادند. در این شورا، سلمان فارسی پیشنهاد کرد که در قسمت هاى نفوذ پذیر اطراف مدینه خندقى* کنده شود که مانع از عبور و تهاجم دشمن به شهر گردد.

 

استراتژی جغرافیایی مدینه، در حفر خندق بسیار کمک کننده بود. زیرا در غرب مدینه کوه سَلع واقع شده بود و لشکر دشمن قادر به هیچ فعالیتی نبود از طرفی دیگر در جنوب، سنگ های آتش فشانی و نخلستان ها مانع ورود لشکر می گردید. از طرف غرب نیز که خانه های به هم پیوسته شهر مدینه بود؛ بنابراین تنها شمال مدینه می توانست دروازه ورود برای دشمنان باشد. پیامبر(ص) به مردم فرمان داد تا در همان مکان، خندق حفر کنند.  براساس فرمان پیامبر اکرم، مسلمانان به شکل گروهی به حفر زمین مشغول شدند، چون کار به تعداد جمعیت تقسیم شده بود، و رسول خدا (ص) خود نیز در حفر خندق شرکت نموده بود، افراد در سرعت انجام و پایان کار با یکدیگر رقابت می کردند. لذا حفر خندق پیش را از زمان پیش بینی شده به اتمام رسید. آنگاه برای آن درهایی گذارده شد و نگهبانی هر در، به قبیله‌ای واگذار شد.

نقشه 

 

هنگامیکه لشکر ده هزار نفریِ دشمن، به فرماندهی "ابوسفیان" به مدینه رسید، در مقابل خندق با طول و عرض و عمق بسیار، مجبور به توقف شد. آنان به امید ایجاد رخنه برای گذر از خندق مدینه را محاصره کردند. بدین ترتیب راه های ارتباطی شهر به کلی قطع گردید. از طرفی این جنگ در زمانی رخ داد که در مدینه خشکسالی شده بود و مردم شهر از نظر آذوقه و مواد خوراکی در فشار و مضیقه بودند. با این محاصره، قحطی و کمبود مواد غذایی چهره خود را بیش از پیش به مسلمانان نشان داد.

 

در این اوضاع و شرایط، قبیله یهودی بنی قریظه که هنوز در مدینه سکونت داشتند و با پیامبر پیمان دوستی داشتند، عهد خود را شکستند و همکاری خود را با دشمن اعلام کردند. منافقین مدینه نیز از محاصره نظامی و اقتصادی سوء استفاده کرده و به سم پاشی و تزریق یNس و ناامیدی پرداختند.

قرآن در سوره احزاب وضعیت مسلمانان در این جنگ را بi خوبی ترسیم کرده است، و می فرماید: "و آن گاه که منافقان و بیماردلان می‌گفتند خدا و رسولش جز فریب، وعده‌ای به ما ندادند. و گروهى از آنان از پیامبر اجازه بازگشت می خواستند و می گفتند خانه های ما بدون حفاظ است، در حالی که بدون حفاظ نبود،آنها فقط می خواستند (از جنگ) فرار کنند! آنها چنان ترسیده بودند که اگر دشمنان از اطراف و جوانب مدینه بر آنان وارد می شدند و پیشنهاد بازگشت به سوی شرک به آنها می کردند، می پذیرفتند، و جز مدت کمی برای انتخاب این راه درنگ نمی کردند ." (احزاب آیات 12 تا ۱۴)

 

در جنگ احزاب عَمرو بن عَبدِوُدّ ، که قریش او را با هزار سوار برابر می‌دانست به همراه چهار نفر دیگر توانستند از خندق عبور کنند. عَمرو بن عَبدِوُدّ، سوارکار جسور عرب، با عبور از خندق، به رجز خوانی پرداخت و مبارز طلبید. اما از آنجائی که کسی از مسلمانان آماده مقابله با او نشد، شروع به استهزاء مسلمانان کرد و گفت: "شما که می گویید کشتگان تان در بهشت هستند و مقتولین ما در دوزخ، آیا یکی از شما نیست که من او را به بهشت بفرستم و یا او مرا به دوزخ روانه کند؟!” سپس اشعاری حماسی خواند و ضمن آن گفت: ”بس که فریاد کشیدم و در میان جمعیت شما مبارز طلبیدم، صدایم گرفت!"

 

هر بار که فریاد عمرو برای مبارزه بلند می شد، فقط علی (ع) بر می خاست و از پیامبر اجازه می خواست که به میدان برود، ولی پیامبر موافقت نمی کرد. این کار سه بار تکرار شد. آخرین بار که علی (ع) اجازه مبارزه خواست، پیامبر به وی فرمود: این عمرو بن عبدود است! علی (ع) نیزعرض کرد: من هم علی هستم! بدین ترتیب علی(ع) به میدان رفت و از عمرو خواست اسلام را بپذیرد یا از مبارزه منصرف شود. عمرو هر دو خواست را رد کرد. پس بین آنان جنگی سخت در گرفت و علی(ع) ضربه عمرو را با سپر دفع کرد و سپس با ضربه‌ای وی را به هلاکت رساند و با صدای بلند تکبیرگفت. هنگامی که علی (ع) با پیروزی به حضور پیامبر(ص) بازگشت، حضرت رو به جمعیت کرده و فرمود:" ضَرْبَهُ عَلِی یوْمَ الْخَنْدَقِ اَفْضَلُ مِنْ عِبادَهِ الثَّقَلَینِ؛ ارزش ضربتی که علی در جنگ خندق بر دشمن فرود آورد، از ارزش عبادت جن و انس برتر است." سپس فرمودند: "با کشته شدن عمرو بن عبدود، به همه خانههای مشرکان، ذلّت و خواری وارد گردید، و به همه خانههای مسلمانان، عزت و شکوه، وارد شد."

 

با شکست عمرو بن عبدود، احزاب و قبایل مشرک روحیه خود را باختند، و از امکان هر گونه تجاوز به شهر، به کلى ناامید شدند و قبائل مختلف هر کدام به فکر بازگشت‏ به زادگاه خود افتادند. در نهایت امداد غیبی خداوند نیز به کمک مومنان آمد و به واسطه وزش بادی تند که خیمه های کفار را از جا کند کار پایگاه دشمن یکسره شد و از این رو، آن ها شب هنگام مفتضحانه بازگشتند. خداوند درباره این امداد غیبی در آیه 9 سوره احزاب می فرماید : "یا أیها الذین ءامنوا اذکروا نعمه الله علیکم اذ جآءتکم جنود فأرسلنا علیهم ریحا و جنودا لم تروها و کان الله بما تعملون بصیرا: ای کسانی که ایمان آورده اید، نعمت خدا را بر خود به یاد آرید، آن گاه که لشکرهایی به سوی شما [در] آمدند، پس بر سر آنان تندبادی و لشکرهایی که آن ها را نمی دیدید، فرستادیم، و خدا به آن چه می کنید، همواره بیناست."

 

در جنگ احزاب، هنگامیکه همه‌ی دشمنان از اطراف، مدینه و پیامبر و گروه مؤمنین را محاصره کرده بودند، که اسلام را به‌کلّی از بین ببرند. پیامبر اکرم (ص)، پس از تدابیر بسیار هوشمندانه‌ای که در آرایش نظامی آنجا به کار برد، در کنار تشویق مردم بر مقاومت، در مقابل چشم مردم بر زمین زانو گذارد و دستان شان را به سوی آسمان بلند کرد و در حالیکه اشک می ریخت، عرضه داشت: "پروردگارا! به ما کمک کن و نصرتت را به ما برسان و به ما توفیق بده." پس از عقب نشینی و بازگشت دشمنان، پیامبر(ص) در همین مکان به شکرانه پیروزی، نمازی به جا آوردند، که بعدها مسجد فتح در آنجا بنا گردید

 

مسجد فتح 

در نزدیکی مسجد فتح مسجد دیگری به نام مسجد سلمان فارسی نیز به احترام نقش وی در این جنگ و پیشنهاد بی نظیر او برای کندن خندق بنا شده است

مسجد سلمان فارسی

 

سخن آخر اینکه امروز نیز سپاه عظیم شرک و کفر با پرچمداری آمریکا و همکاری صهیونست ها، همانند دوران رسول اکرم(ص) مسلمانان را تحت فشار قرار داده اند.  آیت الله خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران،  شرایط امروز مسلمانان را به شرایط جنگ احزاب، در دوران پیامبر(ص) تشبیه کرده اند که در این جنگ نابرابر ، همه دنیاپرستان و قدرت طلبان و جنایتکاران و اهل زور و ظلم و طغیان در سرتاسر عالم با هم متحد شده تا اسلام ناب محمدی را بطور کامل از بین ببرند. در نگاه ایشان این مساله همان حقیقتی است که در آیه 22 سوره احزاب به آن اشاره شده و می فرماید:" وَلَمّا رَأَى المُؤمِنونَ الأَحزابَ قالوا هٰذا ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسولُهُ وَصَدَقَ اللَّهُ وَرَسولُهُ ۚ وَما زادَهُم إِلّا إیمانًا : مؤمنان وقتی لشکر احزاب را دیدند گفتند: "این همان است که خدا و رسولش به ما وعده داده، و خدا و رسولش راست گفته‌اند!" (مومنین وقتی دیدند وعده خدا و رسول خدا به تحقق پیوست همان وعده که فرمود: یک روز همه دشمنانی که با هم نیز دشمن بودند متحد خواهند شد و در مقابل شما می‌ایستند)، ایمانشان افزایش پیدا کرد و تسلیم اوامر الهی شدند." حال مسلمانان عالم از ایران، عراق، و یمن تا نیجریه و فلسطین اشغالی، علیرغم همه فشارها ، سختی ها و تحریم ها همچون کوه ایستاده اند و چشم به وعده‌های مؤکد نصرت الهی در قرآندارند که هر کس خدا را نصرت کند، دین خدا را نصرت کند، راه خدا را نصرت کند، آرمانهای الهی را نصرت کند، یقیناً خدا او را یاری و پیروز خواهد کرد. 

-------------------------

*گودال پهن و عمیقی که گرداگرد شهرها می کندند تا از حمله دشمن و غارتگران محفوظ بماند.