تحلیل ؛ کتاب «دروغ زن، زندگی، آزادی»: نگاهی به ۳۸ هزار دروغ ضد ایرانی رسانه های غربی/ تجاربی برای ملل مستقل
کتاب «دروغ زن، زندگی، آزادی» بیش از ۳۸ هزار دروغ ۵ رسانه ضد ایرانی فارسیزبان غربی را طی فقط ۴۶ روز را مرور میکند.
کتاب «دروغ زن، زندگی آزادی» به مهمترین دروغ های ضد ایرانی در ماجرای اغتشاشات و آشوبهای تحت حمایت غرب در سال ۱۴۰۱ در ایران میپردازد.
چند کشور غربی مخالف ایران برای سال ۱۴۰۱ یک عملیات همه جانبه علیه ایران را برنامهریزی کرده بود و قرار بود جنگ ترکیبی، به بهانه مشکلات اقتصادی و با محوریت دانشگاهها کلید بخورد.جریان متخاصم غربی در حال اجرایی کردن برنامه خود بود، اما فوت مهسا امینی دختر ایرانی در بازداشتگاه پلیس در شهریورماه سبب شد تا برنامه خود را جلو بیندازند.
درگذشت این دختر جوان که جزو قوم کُرد ایرانی و از اقلیتهای مذهبی بود، تمام مختصات لازم برای شروع یک ناآرامی را در اختیار سران آمریکایی و غربی قرار داد.
در این میان رسانهها و شبکههای ماهوارهای فارسی زبان متعلق به کشورهای با سابقه استعماری هم ۲۴ ساعته و فعالتر از همیشه مشغول فعالیت بودند؛ به عنوان مثال تلویزیون بیبیسی فارسی که در طول این سالها فعالیتش علیه مردم ایران سعی کرده بود، خودش را حرفهای و بیطرف نشان دهد، نقاب از چهره انداخت و علیه مردم ایران شمشیر در دست گرفت.در اوج روزهای اغتشاشات ایران عملکرد ۵ رسانه ضدایرانی (بیبیسی فارسی وابسته به دولت انگلیس، ایران اینترنشنال وابسته به دولت سعودی و اسرائیل، صدای آمریکا و رادیو فردا وابسته به دولت آمریکا، شبکه من و تو وابسته به انگلیس و اسرائیل) و صفحات مجازی آنها در بازه زمانی ۲۳ شهریور تا ۹ آبان (۴۶ روز) مورد بررسی قرار گرفت که نتیجه بررسیها نشان داد این ۵ رسانه فارسی زبان، بیش از ۳۸ هزار دروغ را درباره حوادث سال ۱۴۰۱ ایران منتشر کردهاند.
کتاب «دروغ زن، زندگی، آزادی» در واقع مروری است بر دروغها، ادعاها و کشتهسازیهایی که رسانههای دولتهای سلطه جوی غربی در اغتشاشات ۱۴۰۱ برای از بین بردن اعتماد عمومی، آرامش مردم و در یک کلام ضربه زدن به ایران متحد به کار گرفتند.
در فصل اول این کتاب به کشتهسازیهای جریان وابسته به غرب پرداخته شده؛ دروغهایی که افکار عمومی را نشانه رفته بود. از آخرین روزهای تابستان سال ۱۴۰۱ این جریان تحت مدیریت رسانه ای غرب، هر فردی که در نقاط مختلف کشور جان میباخت را کشــته اغتشاشات توسط حکومت ایران مینامیدند.
برای آنها دختران نوجوان زیبارو از اهمیت بالاتری برخوردار بود؛ چرا که با شعار ساختگی زن، زندگی، آزادی مطابقت بیشتری داشت. در این میان افرادی که به دلایلی مانند تصادف و نزاع جان باخته بودند و یا دختران و پسرانی که خودکشی کرده بودند را هم کشته شده توسط پلیس و ماموران دولتی جا زدند.حتی گاه فراتر از آن افرادی که زنده بودند را هم کشته نامیدند. برخی دیگر از افرادی که توسط خودشان (تروریســتها و اراذل و اوباش) کشته شده هم به گردن پلیس و نظام جمهوری اسلامی انداختند.
جریان ضد ایرانی تحت حمایت آمریکا، همزمان با انتشار شایعات کشتهسازی، دروغهای گسترده و هماهنگی را هم برای تحریک افکار عمومــی، ناامیدی مردم، فاصلــه انداختن بین مردم و مسئولان را منتشر کردند. این جریان متوهم که نظام جمهوری اسلامی ایران را پایان یافته میدید، از دروغ بیماری رهبر انقلاب تا فرار مسئولان نظام جمهوری اسلامی به غرب را هم بازنشر داد.انتشار تصاویر و فیلمهای قدیمی و یا انتساب همزمان یک فیلم ثابت به چند شهر و یا در چند تاریخ متفاوت هم بخش دیگری از دروغهایی بود که برای گسترده نشــان دادن اعتراضات به کار گرفته میشــد تا به مثابه آتش تهیه برای بمباران رسانهای خود به کار بردند. اخبار دروغین بازداشتهای گسترده چهرهها، دانشجویان و خبرنگاران و شایعات شکنجه زندانیان هم در دستور کار رسانههای معاند قرار داشت. در کنار نیروهای خارجی و داخلی که آمریکا و غرب به آنها «آمادهباش» داده بود برای تحریک افکار عمومی و افزایش هجمهها نیاز به سلبریتیها داشت تا به عنوان آتشبیار معرکه وارد صحنه شوند.بخشی از سلبریتیها همانهایی بودند که از قبل در خارج از کشور حضور داشتند و ارادت خود به جریان های ضد ایرانی را اثبات کرده بودند.عده دیگر از این سلبریتیها، علیرغم همکاری با جریان ضد ایرانی در ایران حضور داشتند.بخش دیگر، سلبریتیهایی بودند که تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا رضایت غربیها را جلب کنند. آنها در این مسیر با ضربه زدن به مردم و نظام جمهوری اسلامی ایران سعی کردند تا مقدمات اقامت خود در اروپا و آمریکا را فراهم کنند. در این میان عده زیادی از چهرهها هم بودند که تحت فشار رسانهای ضدانقلاب مجبور به واکنش در شبکههای اجتماعی شدند حتی برخی به صورت جو زده از ادامه فعالیت درایران، خداحافظی کردند، هرچند که چند ماه بعد با آرام شدن اوضاع، چراغ خاموش فعالیت خود را ادامه دادند.این کتاب به همت حمیدرضا تاجی و بر مبنای تولیدات تحقیقی گزارشگران آماده شده است.