اسد 08, 1396 15:05 Asia/Kabul
  • بررسی روزنامه های چاپ کابل 8 اسد 1396

"حکومت با ده ها هزار ناکام چه خواهد کرد" " نیاز تدوین استراتژی جنگ"و"افغانستان و چالش انسان محوری توسعه" عناوین سرمقاله روزنامه های امروز چاپ کابل است که در ادامه میخوانید :

"حکومت با ده ها هزار ناکام چه خواهد کرد" عنوان سرمقاله ی روزنامه ی ارمان ملی است که در ان چنین آمده است :

ما سالانه در مقاطع مختلف تعلیمی و تحصیلی با این تعداد فارغ التحصیل مواجه هستیم. نسل فرهنگی و تحصیل یافته ای که می تواند در فرایند توسعه پایدار کشور نقش مهم و بی بدیلی را ایفا کنند.

تولید انبوه «سرمایه دانش» که چگونگی آینده کشور و سرمایه مادی آن توسط همین قشر رقم می خورد.

امروز بسیاری از دانشمندان معتقداند که سهم «سرمایه دانش» و یا نیروی انسانی در تولید ثروت به مراتب مهمتر از سهم «سرمایه تولید» می باشد.

از این نظر وقتی اکثریت اعضای جامعه را افراد تحصیلکرده و متخصص تشکیل دهد، به معنای این است که این جامعه از نظر نیروی انسانی غنی بوده و می تواند نظم اجتماعی را به سوی آینده ی بهتر و انسانی تر سوق دهد و ابعاد حیات اجتماعی را بهبود بخشد.
آرمان ملی می افزاید :
یکی از راه هایی که می تواند در این زمینه کارساز باشد، ایجاد نهاد های آموزشی حرفه ای در کشور است که باید عده ای از فارغان مکاتب را همه ساله در خویش جا دهد.هر چند چنین نهاد هایی وجود دارد ولی شمار آن ها آنقدر نیست که بتواند نیازمندی های کشور را برطرف کند.

در حالی که کشور به کارگران ماهر و نیمه انجینیران در رشته های ترمیم موتر، وسایل برقی، نجاری، سامان و لوازم صحی و زراعتی و بخش های متعدد دیگر نیازمندی دارد و از این روست که سالانه کارگران بیشماری از کشور همسایه پاکستان فرصت های شغلی را از کارگران افغان می ربایند.

دولت در زمینه ایجاد فرصت های شغلی برای فارغان مؤسسات تحصیلات عالی نیز ناکام است.

همین اکنون ده ها هزار تن از فارغان مؤسسات تحصیلات عالی از سال های گذشته در کشور وجود دارند که بیکار اند و به یک مشکل برای خود و خانواده های شان مبدل شده اند.


" نیاز تدوین استراتژی جنگ" عنوان سرمقاله ی روزنامه ی ماندگار است که در آن چنین آمده است :

سقوط و بازپس‌گیری ولسوالی تیورۀ ولایت غور و برخی ولسوالی‌هاو شهرهای دیگر نشان می‌دهد که دولت در ادامۀ یک دور باطل می‌چرخد و قرار نیست که از این دایره پا بیرون بگذارد. این نوع بی‌احساسی که از بالا نشأت کرده است، مسلماً در وجود دیگر مسوولان بلندرتبۀ دولتی هم تسری یافته است و روزی این وضع و این بی‌توجهی کشور را فرو می‌پاشاند این یک ترس بسیار جدی است.
این درحالی است که مسوولان امنیتی کشور اصلاً به این مسایل توجه نمی‌کنند آنان یا درکی از وضعیت ندارند و یاهم ناتوان از ادارۀ کشور اند و یاهم در امتداد تطبیق یک پروژه بسیار وحشتناکی قرار دارند که فقط از درک آن برای آنان پول میرسد و بس.

ماندگار می افزاید :

مسوولان کشور به خصوص مسوولان امنیتی باید درک کنند که برای مردم بسیار گران تمام شده اند این افراد یا کار کنند یا کنار بروند تا افراد پاک تر و بهتری جایشان را پر کند و این دین مردم افغانستان بر گردن آقای غنی و عبدالله است که در این مورد توجه صادقانه کنند و استراتیژی جنگی را تدوین نمایند.

 

و نگاهی می اندازیم به روزنامه ی افغانستان که در سرمقاله ای تحت عنوان "افغانستان و چالش انسان محوری توسعه" چنین نوشته است :

ما سالانه در مقاطع مختلف تعلیمی و تحصیلی با این تعداد فارغ التحصیل مواجه هستیم. نسل فرهنگی و تحصیل یافته ای که می تواند در فرایند توسعه پایدار کشور نقش مهم و بی بدیلی را ایفا کنند.

تولید انبوه «سرمایه دانش» که چگونگی آینده کشور و سرمایه مادی آن توسط همین قشر رقم می خورد.

امروز بسیاری از دانشمندان معتقداند که سهم «سرمایه دانش» و یا نیروی انسانی در تولید ثروت به مراتب مهمتر از سهم «سرمایه تولید» می باشد.

از این نظر وقتی اکثریت اعضای جامعه را افراد تحصیلکرده و متخصص تشکیل دهد، به معنای این است که این جامعه از نظر نیروی انسانی غنی بوده و می تواند نظم اجتماعی را به سوی آینده ی بهتر و انسانی تر سوق دهد و ابعاد حیات اجتماعی را بهبود بخشد.

در پایان نویسنده می افزاید :
وضعیت آشفته و نابسامان امنیتی، سیاسی و اقتصادی کشور، زمینه و بستر بهره وری از نیروی انسانی متخصص را به شدت کاهش داده است.

وقتی به چنین مشکلاتی مسایل دیگری چون تبعیض، خویشخوری، پارتی بازی و اشکال گوناگون فساد اضافه گردد، فضای کاری برای بسیاری از تحصیلکردگان و فارغان دانشگاه ها در ادارات محدود و محدودتر می شود.

به این خاطر ما امروز با نسل تحصیلکرده، اما بیکار مواجه هستیم و این آمار بیکاری در سال های آینده بیشتر و بیشتر می شود و به مثابه آن معضلات و پیامدهای ناگوار آن نیز شدیدتر می گردد.

بنابراین در افغانستان بجای این که تربیت نیروی انسانی به «سرمایه دانش» بیانجامد و این فرایند «سرمایه تولید» را به دنبال بیاورد؛ به افزایش بیکاری نسل جوان تحصیلکرده منجر می شود و بیکاری این نسل در آینده به یک بحران حل ناشدنی تبدیل خواهد شد.