مرداد ۲۸, ۱۴۰۲ ۱۱:۱۶ Asia/Dushanbe

در این برنامه با تفسیر ساده و روان آیات 42 تا 47 سوره قلم همراه شما هستیم.

       بسم الله الرحمن الرحیم

 

با درود به روان پاک پیامبر رحمت، حضرت محمد مصطفی صلّی الله علیه و آله و سلّم و با سلام به حضور شما شنوندگان گرامی، با برنامه ­ای دیگر از "راهی به سوی نور" در خدمت شما هستیم تا با تفسیر آسان و روان آیاتی دیگر از کلام الهی در قرآن کریم آشنا شویم.

 ابتدا به تلاوت آیات 42 و 43 از سوره قلم گوش فرا می‌دهیم:

«یَوْمَ یُکْشَفُ عَنْ سَاقٍ وَیُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ فَلَا یَسْتَطِیعُونَ»، «خَاشِعَةً أَبْصَارُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ وَقَدْ کَانُوا یُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ وَهُمْ سَالِمُونَ»

ترجمه این آیات چنین است:

«روزى که دشواری [کار بر آنان] آشکار شود و به سجده دعوت شوند؛ ولى نتوانند»، «دیدگانشان [از ترس] فرو افتاده و خوارى و ذلّت وجودشان را فرا گرفته است. آنان [در دنیا] به سجده دعوت مى‏شدند، در حالى که تندرست بودند. [ولى سجده نمی‌کردند]»

این آیات به وضعیت مشرکان در قیامت اشاره دارد و می‌فرماید: ترس و وحشت چنان بر فرد مشرک غلبه می‌یابد که طبق ضرب‌المثلی عربی، گویا ساق پایش آشکار شده است، منظور این است که کارد به استخوان او رسیده و کارش سخت شده است. در آن حالت، پشیمانی و شرمساری چنان بر مشرکان حاکم می شود که چشمانشان به زیر افتاده و ذلّت و خواری تمام وجودشان را فرا می گیرد.

در آن شرایط سخت و هولناک، اهل ایمان در برابر عظمت الهی به سجده می‌افتند؛ امّا مشرکان و کافران نمی‌توانند به سجده روند، زیرا در دنیا، در حال سلامتی و عافیت، هنگامی که به نماز و سجود در برابر خداوند دعوت می‌شدند، از روی تکبّر و نافرمانی، حاضر نبودند در برابر پروردگار عالم سجده کنند.

از این آیات می‌آموزیم:

آن‌ها که در دنیا دربرابر خدا و دستورات او سرکشی و نافرمانی می‌کنند و خود را  قدرتمند و مسلط بر امور می پندارند، در قیامت چنان خوار و ذلیل و سرافکنده می‌شوند که حتّی نمی‌توانند سر بلند کنند و نگاهی به پیش رو بیندازند.

قیامت، روز تجسّم اعمال انسان در دنیاست. کسی‌که در دنیا حاضر به سجده دربرابر خدا نبوده، در قیامت هم نمی‌تواند در پیشگاه خداوند سر به سجده بگذارد و اظهار خضوع و تواضع کند.

تا سالم و تندرست هستیم، سلامتی را غنیمت بشماریم و در جهت بندگی و اطاعت از خدای بزرگ کوشا باشیم.

اکنون به تلاوت آیات 44 و 45 از سوره قلم گوش می‌سپاریم:

«فَذَرْنِی وَمَنْ یُکَذِّبُ بِهَذَا الْحَدِیثِ سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لَا یَعْلَمُونَ»، «وَأُمْلِی لَهُمْ إِنَّ کَیْدِی مَتِینٌ»

ترجمه این آیات چنین است:

«پس مرا با کسى که [قرآن،] این سخن [خدا] را تکذیب مى‏کند، واگذار! ما آنان را از راهى که نمى ‏دانند، به تدریج [به سوى عذاب] پیش مى ‏بریم»، «و به آنان مهلت مى‏ دهم. البتّه تدبیر من محکم و استوار است»

این آیات شیوه‌ی برخورد خداوند با افراد سرکش و مستکبر را بیان کرده و می‌فرماید: عده ای از افراد از روی عناد و لجاجت، رسالت رسول خدا و حقّانیت قرآن و آیات الهی را انکار می‌کنند؛ در عین حال خداوند آن‌ها را به قهر و عذاب خود در دنیا گرفتار نمی‌کند، بلکه همچنان نزول نعمتها را ادامه می‌دهد. این منکران گمان نکنند که خداوند آن‌ها را فراموش کرده و یا شایستگی بهره‌مندی از این نعمت‌ها را دارند. این درحقیقت نوعی از عذاب الهی در دنیاست که خداوند این افراد را به حال خود رها می‌کند تا کاملاً  سرمست از لذّات دنیوی شده و بر دامنه خطاها و جرائم خود بیفزایند. در آن صورت، آنها را بدون آنکه متوجه باشند، گام به گام به ورطه سقوط نزدیک می کند و آنگاه به یکباره نعمت را از آنها می‌گیرد و آنان در حسرت از دست دادن نعمت‌ها می‌سوزند و کیفر می‌شوند

 امام صادق (ع) فرمود: «اگر گناهی انجام گرفت و گنهکار همچنان در رفاه و نعمت بود، این نشانه‌ی استدراج* الهی در کیفر است»

از این آیات می‌آموزیم:

قرآن کلام خداوند است و کسی که آن را تکذیب کند، طرف مقابل او خداست و خداوند کیفری بزرگ برای اینگونه افراد در نظر گرفته است.

نزول نعمت به بدکاران و منکران حق، لزوما به معنای لطف الهی به آنها نیست، بلکه گاهی به این خاطر است که خداوند به مجرمان و گنهکاران مهلت می دهد.

غفلت از خداوند و آیات او، موجب فریفته شدن و سرمستی انسان از نعمت‌ها و لذّات زودگذر دنیوی می شود و درنتیجه به کیفری گرفتار می‌شود که آمادگی و انتظار آن را ندارد.

اکنون به تلاوت آیات 46 و 47 از سوره قلم گوش می‌سپاریم:

«أَمْ تَسْأَلُهُمْ أَجْرًا فَهُمْ مِنْ مَغْرَمٍ مُثْقَلُونَ»، «أَمْ عِنْدَهُمُ الْغَیْبُ فَهُمْ یَکْتُبُونَ»

ترجمه این آیات چنین است:

«آیا از آنان مزدى درخواست مى‏ کنى که آنان از پرداخت آن سنگین بارند؟»، «یا اسرار غیب نزد آنهاست و آنان [از روى آن] مى ‏نویسند؟»

این آیات در قالب استفهام دو سؤال را مطرح می‌کند:

یکی آن‌که آیا تکذیب رسول خدا و قرآن کریم از سوی مشرکان، از این جهت بوده است که رسول خدا بابت رسالت خود از آنها وجهی درخواست کرده است که پرداخت آن بر آنها سنگین بوده است؟!

گرچه کار پیامبران، همچون معلّمان و مربّیان جامعه بوده است؛ امّا هیچ پیامبری  بابت ارشاد و هدایت مردم، وجهی از آنها مطالبه نکرده است تا بهانه ای به دست مخالفان بدهد.

سؤال دوّم این است که آیا مشرکان از طریق کاهنان به غیب دسترسی پیدا کرده‌اند و خودشان وحی الهی و اسرار غیب را مکتوب کرده‌اند که اینگونه خود را بی‌نیاز از قرآن می‌دانند؟

روشن است که پاسخ هر دو سؤال منفی است و بهانه‌ای برای مخالفت با کتاب خدا از سوی مشرکان وجود ندارد.

از این آیات می‌آموزیم:

کسانی که تعالیم دینی را به مردم می آموزند، باید همانند رسول خدا، هیچ وجهی از آنها بابت تبلیغ دین درخواست نکنند، البته اگر مردم خودشان از روی علاقه چیزی را به آنها هدیه دادند، پذیرش آن، بلامانع است.

تنها راه مطمئن برای درک امور غیبی و دسترسی به آنچه بر علم و تجربه‌ی بشری پوشیده است، وحی الهی بر پیامبران و کتاب‌های معتبر آسمانی است، نه سخن پیشگویان و کاهنان یا خواب و رؤیای افراد مختلف.

با پایان یافتن این برنامه، شما عزیزان را به خدای بزرگ می‌سپاریم و در انتظار دریافت نظرات و پیشنهادهای شما هستیم. خدا نگهدار.                             --------------