راهی به سوی نور
در ادامه با تفسیر ساده و روان آیات 36 تا 44 سوره معارج همراه شما هستیم.
بسم الله الرحمن الرحیم
با درود به روان پاک پیامبر رحمت، حضرت محمد مصطفی صلّی الله علیه و آله و سلّم و با سلام به حضور شما شنوندگان گرامی، با برنامه ای دیگر از "راهی به سوی نور" در خدمت شما هستیم تا با تفسیر آسان و روان آیاتی دیگر از کلام الهی در قرآن کریم آشنا شویم.
ابتدا به تلاوت آیات 36 تا 39 از سوره معارج گوش فرا میدهیم:
«فَمَالِ الَّذِینَ کَفَرُوا قِبَلَکَ مُهْطِعِینَ»، «عَنِ الْیَمِینِ وَعَنِ الشِّمَالِ عِزِینَ»، «أَیَطْمَعُ کُلُّ امْرِئٍ مِنْهُمْ أَنْ یُدْخَلَ جَنَّةَ نَعِیمٍ»، «کَلَّا إِنَّا خَلَقْنَاهُمْ مِمَّا یَعْلَمُونَ»
ترجمه این آیات چنین است:
«پس کافران را چه شده که سراسیمه به سوى تو مىشتابند؟»، «از راست و چپ، گروه گروه»، «آیا هر یک از آنان طمع دارد که به بهشت پرنعمت درآورده شود؟»، «چنین نیست. ما آنان را از آنچه [خود] مىدانند، آفریده ایم»
در برنامه قبل سخن درباره صفات مؤمنان و نمازگزاران واقعی و سرنوشت آنها در قیامت بود. این آیات به انتظارات نابجای کافران و مشرکان اشاره کرده و میفرماید: آنها گمان میکنند چون در دنیا وضعشان از مؤمنان بهتر است، اگر هم قیامتی در کار باشد، در آنجا هم وضع آنها بهتر است و جایگاه آنها بهشت خواهد بود.
در حالی که حرص و طمع دنیوی در جمع مال و ثروت، با طمع به بهشت اُخروی سازگاری ندارد، افراد خودخواه و خودبرتربین گمان می کنند در قیامت نیز از اهل ایمان برتر خواهند بود. اما حقیقت این است که مال و مقام دنیوی در آخرت به کار هیچکس نمیآید و در آنجا ایمان و عمل صالح، ملاک داوری الهی خواهد بود که کافران و مُجرمان از آن بی بهره اند.
قرآن در پاسخ به این انتظار ناروا میفرماید: چگونه آنها خود را برتر از مؤمنان میدانند، با آنکه آنها نیز همانند دیگر انسانها از نطفهای پست و بیارزش آفریده شدهاند و از لحاظ جسمی و مادّی دلیلی بر برتری جویی آنها وجود ندارد. از نظر روحی نیز کمال و برتری انسان در نزد خدا به ایمان و تقواست که از این جهت دستِ کافران و مُجرمان خالی است. پس این همه غرور و نخوت براى چیست؟
از این آیات میآموزیم:
قرآن، چنان جاذبه ای درمیان مردم مکه داشت که هنگام تلاوت آیات آن توسط رسول خدا، حتی کافران و منافقان را به سوی خود میکشاند و آنها برای شنیدن قرآن، دور پیامبر جمع میشدند.
خود را بهشتی دانستن، نشانه آن است که به عمل خود مغرور شده ایم. انسان مؤمن هیچگاه به عمل خود مغرور نمیشود و همواره خود را در پیشگاه خداوند مقصّر میداند.
هرگاه دچار تکبّر و غرور شدیم، به منشأ پیدایش خود فکر کنیم که از چه چیز پست و بیارزشی آفریده شده ایم و دلیلی بر برتری ما بر دیگران وجود ندارد.
اکنون به تلاوت آیات 40 و 41 از سوره معارج گوش میسپاریم:
«فَلَا أُقْسِمُ بِرَبِّ الْمَشَارِقِ وَالْمَغَارِبِ إِنَّا لَقَادِرُونَ»، «عَلَى أَنْ نُبَدِّلَ خَیْرًا مِنْهُمْ وَمَا نَحْنُ بِمَسْبُوقِینَ»
ترجمه این آیات چنین است:
«به پروردگار مشرقها و مغربها سوگند می خورم که ما تواناییم»، «بر این که بهتر از آنان را به جاى ایشان بیاوریم و هرگز کسى بر ما پیشى نگرفته و [در این کار] ناتوان نیستیم»
این آیات با سوگند به پروردگار جهان آغاز میشود. جهانی که در آن خورشید در هر روز از ایام سال، مشرق و مغرب جداگانه ای دارد. بدین معنا که خورشید هر روز از نقطه ای طلوع و در نقطه ای غروب میکند؛ لذا به تعداد روزهای سال شمسی، مکانهایی برای طلوع و غروب داریم.
لازم به ذکر است که حرکت مداری زمین چنان منظم و حساب شده است که می توان طلوع و غروب خورشید را برای هر روز از سال در هر نقطه از جهان محاسبه کرد.
در ادامه سوگند میفرماید: پروردگار چنین جهان باعظمتی قادر است که آن کافران و منافقان و مجرمان را از بین ببرد و گروهی بهتر از آنها را جایگزین آنان سازد؛ هیچکس و هیچ چیز هم مانع قدرت خدا نیست. پس آنها نباید به خود مغرور شده؛ گمان کنند برترین انسانها هستند و در قیامت نیز جایگاهشان حتماً بهشت است.
از این آیات میآموزیم:
قرآن از مشرق ها و مغرب ها سخن به میان آورده است و درواقع به این حقیقت علمی اشاره کرده که طلوع و غروب خورشید، هر روز در نقطهای متفاوت از روز قبل است. این خود، حاکی از آن است که قرآن با ظرافت به کروی بودن زمین و گردش آن به دور خورشید اشاره دارد.
چنان نظمی بر نظام هستی حاکم است که می توان طلوع ها و غروبهای هر روز را در هر مکان به طور دقیق محاسبه کرد.
هیچگاه خود را برتر از دیگران ندانیم و گمان نکنیم خدا بهتر از ما نیافریده است، زیرا دست خداوند در جایگزینی بسته نیست و چه بسا افراد شایسته تری جایگزین ما شوند.
اکنون به تلاوت آیات 42 تا 44 از سوره معارج گوش میسپاریم:
«فَذَرْهُمْ یَخُوضُوا وَیَلْعَبُوا حَتَّى یُلَاقُوا یَوْمَهُمُ الَّذِی یُوعَدُونَ»، «یَوْمَ یَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْدَاثِ سِرَاعًا کَأَنَّهُمْ إِلَى نُصُبٍ یُوفِضُونَ»، «خَاشِعَةً أَبْصَارُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ ذَلِکَ الْیَوْمُ الَّذِی کَانُوا یُوعَدُونَ»
ترجمه این آیات چنین است:
«پس آنان را [به حال خود] واگذار، یاوه بگویند و بازى کنند، تا روزى را که وعده داده شدهاند، ببینند»، «روزى که شتابان از قبرها بیرون میآیند، چنان که گویى به سوى نشانهایى نصب شده مىدوند»، «چشمانشان فرو افتاده و ذلّتى [وصف ناپذیر] آنان را فرا گرفته است. این است آن روزى که به ایشان وعده داده مى شد»
پیامبران وظیفه ارشاد و هدایت مردم را برعهده دارند. آنها باید با همه وجود در این راه تلاش کنند تا حجّت بر مردم تمام و حقیقت آشکار شود، امّا هنگامی که مردم به تمسخر و استهزاء بپردازند و در مقام عناد و لجاجت برآیند، این وظیفه از دوش آنان برداشته میشود.
شیوهی دعوت پیامبران یا براساس استدلال بوده است، یا موعظه. استدلال برای کسانی است که برای پذیرش حق، دلیل عقلی و منطقی طلب میکنند و موعظه برای کسانی که سخن حق را میشنوند و آن را میپذیرند.
امّا برخی افراد برپایه پیشداوریهای نادرست، بنا را بر نپذیرفتن سخن حق می گذارند و همچون کودکان به بازیها و سرگرمی های زندگی دنیا مشغولند. آنها نمیخواهند بپذیرند که پس از مرگ هم خبری است.
لذا خداوند به پیامبرش میفرماید: سخن گفتن با آنها و اندرز دادن به آنان دیگر فایدهای ندارد. آنها را به حال خود واگذار کن تا در قیامت، زنده شدن مردگان را به چشم خود ببینند و باور کنند.
از این آیات میآموزیم:
ارشاد و هدایت گمراهان تا زمانی لازم است که امیدی به پذیرش حق از سوی آنها باشد، امّا پس از ناامیدی از هدایت آنها، باید رهایشان کرد و ارشاد آنان لازم نیست.
خروج انسان از قبر، نشانه آن است که معاد جسمانی است، زیرا روح که در زمین دفن نمیشود تا از آن بیرون آید.
قیامت وعدهی قطعی خداوند است و وعدههای خدا تخلّفناپذیر است، پس مراقب باشیم این وعدهی الهی را فراموش نکنیم که وقتی قیامت برپا شود، کاری از دست ما ساخته نیست.
با شرح و توضیح این آیات، تفسیر آسان و روان سوره معارج به پایان رسید. دراینجا شما عزیزان را به خدای بزرگ میسپاریم و درانتظار دریافت نظرات و پیشنهادهای شما هستیم. خدا نگهدار.
----------------